1 / 76

چگونه با نظریه های گوناگون روبرو شویم؟

چگونه با نظریه های گوناگون روبرو شویم؟. * جامعه شناسی فقط توصیف نیست بلکه تبیین هم هست. *تبیین بدون ذخیره نظری ناممکن است. *پژوهشهای اجتماعی نیز بدون نظریه ناممکن است. هشت پیش فرض.

xuxa
Télécharger la présentation

چگونه با نظریه های گوناگون روبرو شویم؟

An Image/Link below is provided (as is) to download presentation Download Policy: Content on the Website is provided to you AS IS for your information and personal use and may not be sold / licensed / shared on other websites without getting consent from its author. Content is provided to you AS IS for your information and personal use only. Download presentation by click this link. While downloading, if for some reason you are not able to download a presentation, the publisher may have deleted the file from their server. During download, if you can't get a presentation, the file might be deleted by the publisher.

E N D

Presentation Transcript


  1. چگونه با نظریه های گوناگون روبرو شویم؟

  2. * جامعه شناسی فقط توصیف نیست بلکه تبیین هم هست.*تبیین بدون ذخیره نظری ناممکن است.*پژوهشهای اجتماعی نیز بدون نظریه ناممکن است.

  3. هشت پیش فرض

  4. * تعریف پسینی به جای تعریف پیشینی.*اغلب تحقیقات نظری تحت تاثیر یک یا چند دیدگاه نظری هستند.*واقعیات اجتماعی واقعیاتی بیرونی هستند.*معیار راه گشا بودن نظریه*جامعه شناسی را نمی توان به گفتارهای ایدئولوژیک یا گفتمان قدرت تقلیل داد.*جامعه شناسی علم شناخت تعلیلی-تحلیلی است.*ذخیره نظری در خدمت به پژوهشگر* ترکیب نظری

  5. منتقدان نظریه های جامعه شناسی

  6. * ریشه های فکری و خاستگاه*مصباح در مقابل سروش*ایدئولوژی جامعه شناسانه.*دکتر سید جواد طباطبائی.*پیروان مکتب انتقادی.*ارزیابی انتقادی از نظریات موجود.* یوسفعلی اباذری

  7. طبقه بندی چهارگانه نظریه ها

  8. * دسته اول (نظریه های رایج یا متداول)*نمونه ها:*محرومیت نسبی تاخر فرهنگی توسعه نامتوازن بسیج منابع...*ویژگی های اصلی و نسبت آنها با جریان اصلی جامعه شناسی:*تبیین عمده ترین مسائل جامعه.*قابلیت ارزیابی تجربی.*از شاخه های فربه جریان اصلی نظریه ورزی.

  9. * دسته دوم (نظریه های کلان)*نمونه ها:*جامعه سرمایه داری مارکس جامعه ارگانیک دورکیم عقلانی شدن وبر جامعه بحرانی هابرماس جامعه باز اندیشانه گیدنز جامعه نظارتی فوکو جامعه ریسکی اریک بک جامعه شبکه ای کاستلز ...*ویژگی های اصلی و نسبت آنها با جریان اصلی جامعه شناسی:*تبیین ریشه های بنیادی جهان مدرن و روندهای اصلی آن.*از لحاظ تجربی راه گشا بودن آن مورد توجه است.*از شاخه های فربه جریان اصلی نظریه ورزی.

  10. * دسته سوم (مکاتب یا مدرسه ها)*نمونه ها:*وفاق تضاد کنش متقابل نمادی انتقادی پدیدارشناسی روش شناسی مردمی مبادله انتخاب عقلانی ساخت یابی فمینیستی ...*ویژگی های اصلی و نسبت آنها با جریان اصلی جامعه شناسی:*تبیین معماهای پنجگانه.- پوزیتویسم در مقابل تفهم- توافق یا تضاد- عاملیت یا ساختار- ریشه های جوامع مدرن؟ تحول ذهن یا تغییر روابط معیشتی؟- علت بنیادی تبعیض جنسیتی؟ ساختار زیست شناسانه یا ساختار اجتماعی؟*میزان اقبال اندیشمندان از سرمشق های آنها.*از شاخه های فربه جریان اصلی نظریه ورزی.

  11. * دسته چهارم (جریانات فکری معاصر)*نمونه ها:*پساختارگرایی مطالعات فرهنگی پسا استعماری فمینیستی پست مدرنی دین گرایانه ...*ویژگی های اصلی و نسبت آنها با جریان اصلی جامعه شناسی:*اغلب در بیرون جریان اصلی جامعه شناسی قرار دارند.*با نگاه انتقادی و هنجاری قابل ارزیابی هستند.*اغلب بدبین به نظریات جریان اصلی جامعه شناسی.* حتی از دوره دیگری بنام پسامدرن و پساجامعه شناسی اسم می برند.

  12. تفاوت و تشابه نظریات اجتماعی و جامعه شناختی

  13. * تفاوت اول*نظریات اجتماعی ریشه در مطالعات بین رشته ای و سایر رشته های علوم اجتماعی درند ولی نظریات جامعه شناختی ریشه در فعالیت دپارتمانهای جامعه شناسی دارند.*تفاوت دوم:*نظریه های جامعه ناختی تجربی ترند ولی نظریات اجتماعی انتزاعی ترند.*تفاوت سوم:*پاره ای از نظریات اجتماعی از لحاظ معرفت شناختی با خردورزی و عقلانیت گرایی متفکران کلاسیک جامعه شناسی مشکل دارند.* تفاوت چهارم.*تاثیر بر یکدیگر.

  14. علل تنوع نظریات متاخر جامعه شناسی

  15. * دلیل اول*تاثیرات فکری نظریه پردازان کلاسیک بر نظریه پردازان متاخر.*دلیل دوم:*اثرپذیری از بیرون جامعه شناسی.*دلیل سوم:*عوامل اجتماعی تاثیرگذار در زندگی نظریه پرداز متاخر.* دلیل چهارم.*عوامل اجتماعی خارج از زندگی متفکر.

  16. چهارچوب نظری راه گشا و رفع تکلیفی

  17. * اول*فقط فهرست علل ذکر نمی شود بلکه علل موثر مهم است.+ دغدغه اصلی تفکیک علل اصلی از زمینه ای نیست.* دوم:*کفایت ذهنی نظریات و فرضیات.+عدم کفایت ذهنی و پیچیده و بی معنا.* سوم:*استفاده از چند روش تجربی برای نشان داده کفایت عینی.+صرفا نمایش جداول آماری* چهارم.*انتظار روشن از هر کدام از نظریات چهارگانه.+ چهارچوب ترکیبی نامناسب

  18. * پنجم*کار آبراهامیان با استفاده مدرسه تضاد و نظریه کلان جامعه در حال توسعه.+ پژوهشهای وزارتخانه ای و کارهای پایان نامه ای.*ششم:*علاقه محقق به رائه در عرصه عمومی.+تحقیقات آرشیوی.*هفتم:*لزوما به نفع و مصلحت محقق تمام نمی شود.+معمولا با مقاومت روبرو نمی شود.

  19. مروری بر نگاه کلاسیکالف- نظریه اجتماعی کلاسیک،فمینیسم و مدرنیته

  20. * درآمد* مدرنیته* پیشرفت اجتماعی و یکپارچگی اجتماعی* تردید نسبت به سلامت و عدالت جامعه* بدنبال تغییر( اصلاح و انقلاب)

  21. * پروژه دورکم: پیشرفت اجتماعی با استفاده از خرد جامعه شناختی* پیشرفت به سمت نظم اجتماعی نه رهایی افراد انسانی* بازسازی انسجام اجتماعی و وفاق اخلاقی در جهان صنعتی* جامعه شناسی مبنای شناخت مناسب برای رسیدن به جامعه سالم

  22. * رهیافت نظری دورکم: اهمیت نظم اخلاقی* مهمترین نیاز فرد= کنترل شدن و نظارت اخلاقی # بی نظمی و فلاکت* اجتماعی شدن ----- نظم و رضایت افراد* ماهیت عینی هنجارها و ارزش ها----- جامعه شناسی ساختاری* واقعیت های اجتماعی(هنجارها و ارزش ها) به منزله اشیاء* جامعه به شکل یک نظام اجتماعی عمل می کند(کارکردگرایی)* استفاده از تکنیک ها و روش های علوم طبیعی

  23. * مدرنیته به مثابه یک نظم اجتماعی پیچیده تر* تقسیم کار اجتماعی= تمایز میان جامعه سنتی و صنعتی* تکامل از همبستگی مکانیکی به همبستگی ارگانیکی* جوامع ابتدایی ---- تکه تکه ، گروههای خویشاوندی* خود بسندگی ------ انسجام کم* انسجام اجتماعی مبتنی بر هنجارهای سختگیرانه * وجدان جمعی درونی شده

  24. * تکامل جامعه=== ظرفیت بیشتر برای انسجام با ثبات تر و پیچیده تر* تکامل اجتماعی= تمایز یابی اجتماعی=نهادهای تخصصی* نظام اخلاقی انعطاف پذیر* رقابت اقتصادی آشفته و بی نظم= ریشه تضاد و تخاصم طبقاتی* پاداشهای نابرابر به موقعیتهای متفاوت=تضاد* علل بیماریهای فردی و اجتماعی= فقدان نظم هنجارین(آنومی)

  25. * الگوی جامعه شناسی علمی دورکم=== مطالعه خودکشی* استفاده از همبستگیهای آماری* تح تاثیر عوامل اجتماعی تا گرایش های فردی* گرایش به همبستگی اجتماعی* خودکشی= آنومیک خودخواهانه ایثارگرانه* شناخت قوانین جهانشمول به جای تحلیل تاریخی

  26. * مارکس=== مدرنیته به مثابه آزادسازی ظرفیت های انسانی* تبیین ماتریالیستی تاریخ* دولت بازتاب مناسبات تاریخی طبقاتی* تحلیلی اقتصادی – سیاسی از سرمایه داری

  27. * بحران های سرمایه داری و راه حل های آن از نظر مارکس=== * تضاد و نبرد طبقاتی= مناسبات تولید استثماری+سازمان اجتماعی جدید ، عدالت از طریق پایان دادن به استثمار* از خود بیگانگی= مناسبات اقتصدی سرمایه داری+مناسبات اقتصادی سوسیالیستی* بیگانگی از کار = نیروی کار کالایی قابل خری و فروش+پایان دادن به کالایی شدن کار و تولیدات

  28. * بحران های سرمایه داری و راه حل های آن از نظر مارکس=== * بیگانگی کارگر از کالاهایی که می سازد= مالکیت و کنترل ابزار تولید در دست کارفرماست+پایان دادن به تقسیم کار سخت و طاقت فرسا به ویژه کار فیزیکی و ذهنی* بیگانگی از انسانهای دیگر= نابودی همکاری+رشد کامل استعدادهای هر شخص* بیگانگی از ظرفیت انسان برای فعالیت سازنده و خلاق = کارگران از کنترل کار خد و خلاق بودن منع می شوند* شکست در انباشت سرمایه،انحصار به جای رقابت، موثرتر شدن مقاومت کارگران= کاهش نرخ بهره، جایگزینی سرمایه های بزرگ، اتحاد طبقات کارگر+انقلاب و ایجاد نظام سوسیالیستی

  29. * ماکس وبر* نگرانی نسبت به آینده* عدم برآوردن نیازهای انسانی در حین پیشرفت* اخلاق پروتستان و روح سرمایه داری * اهمیت نظام های باور و جهان بینی های دینی در زندگی اجتماعی* پیوریتنیسم

  30. * ماکس وبر: نظریه کنش اجتماعی* کنش در مدرنیته* شاخصه کنش ها در زندگی اجتماعی مدرن* انواع کنش ها: * سنتی* عاطفی * معطوف به ارزش* عقلانی* به اعتقاد وبر مدرنیته مستلزم فائق آمدن عقلانیت محدود بر دیگر اشکال کنش بود.

  31. * ماکس وبر: نظریه کنش اجتماعی* نمونه بارز عقلانی شدن==== بروکراتیزاسیون* قفس آهنین بروکراسی * طاعون زندگی یعنی عقلانی شدن همه گیر درمان ندارد

  32. * ماکس وبر: فواید و مشکلات عقلانی شدن و مدرنیته و راه حل آنها *افزایش قدرت انسان= بردگی و اسارت انسان در اشکال جدید سلطه *کنترل بیشتر بر طبیعت و جامعه و حق انتخاب بیشتر= کنترل غیر شخصی بر افراد ، قدرت بروکراسی+کنترل بروکراسی از طریق مجلس، حکومت منتخبان *عرفی شدن، آزادی از باورهای تحمیلی= بحران باور، از دست رفتن معنای زندگی و قواعد اخلاقی+علاقه به ارزش های لیبرالی *خرد عقلانی، پایان ایمان غیر انتقادی= نسبی شدن ارزش ها، تنزل اهداف غایی، سلطه اهداف مادی و دنیوی+وفاداری به ارزش ها، پیشبرد معرفت علمی اخلاقی، رهبران کاریزماتیک

  33. * ماکس وبر: فواید و مشکلات عقلانی شدن و مدرنیته و راه حل آنها *ظهور خود بازتابی، فردیت= برخورد با دیگران به عنوان ابزار +دفاع از خلاقیت فرد انسانی *رویکرد عقلانی به ذهن و بدن= کاهش شهوت انگیزی ، جسمانیت لذت جنسی+حمایت از زندگی و امیال شخصی و خصوصی *توسعه پویای سرمایه داری= سلطه نیروهای بازار

  34. * فمینیسم: نظریه اجتماعی و مدرنیته *اهمیت سیاسی و اقتصادی مناسبات جنسیتی* نظریه های اصلی فمینیست ها +نظریه لیبرالی کلاسیک +نظریه اجتماعی مدرن +نظریه های پساساختارگرایی و پسامدرن

  35. * نظریه فمینیستی و نظریه لیبرالی کلاسیک *در سده هجدهم ظهور کرد.* دغدغه اصلی: آزادی فردی برای زنان همانند مردان* فقط موجودات عقلانی می توانستند آزادی را تجربه کنند . اما مساله این بود که زنان به اندازه مردان عقلانی محسوب نمی شدند.* اندیشمندان کلاسیک لیبرال ظرفیت های فکری و اخلاقی زنان را بسیار متفاوت و کمتر از مردان می دانستند.* ماری ولستونکرافت: غیر عقلانی است این عقلانیت را شامل حال زنان ندانیم.

  36. * نظریه فمینیستی و نظریه لیبرالی کلاسیک *نظام آموزشی به شدت تفکیک یافته تا مردان را جذب کنند.* راه حل: ارائه آموزشهای غیر تفکیک شده و کمک به زنان برای برز استعداد و توانایی هایشان.* سده نوزدهم: مبارزه برای حق رای زنان در آمریکا و انگلیس.

  37. * نظریه فمینیستی و نظریه اجتماعی مدرن *فرد محصول جامعه.* دهه 1960 و 1970 * تاکید بر قدرت جامعه در شکل دهی به ارزش ها و رفتار فرد.* تمایز میان تفاوت های جنسی و جنسیتی* تحت تاثیر رادیکالیسم نابرابری.شعار اصلی: امر شخصی امری سیاسی است.* عرصه خصوصی و عرصه عمومی

  38. * فمینیسم لیبرال *بتی فریدان *محدودیت به عرصه خصوصی= افسردگی و اعتیاد برای زنان* بار اشتغال و نان آوری بر دوش مردان= عدم لذت کامل از زندگی* بنابراین ارزش ها و هنجارهایی که در بین مردان و زنان درونی شده اند باید به شکل انعطاف پذیری توزیع شود. * راه حل: اصلاحات حقوقی در عرصه های نظام آموزشی، سیاست و بازار کار.

  39. * فمینیسم رادیکال *تاکید بر سرکوب نظام مند و جمعی زنان از سوی مردان*تقسیم بندی رایج میان عرصه عمومی و خصوصی را بکار می گرفتند* عرصه خصوصی به حوزه ای تبدیل شده بود که به شدت سیاسی بود.* نظام مردسالار الگویی برای اشکال بعدی استثمار و سرکوب. * مهمترین ویژگی جامعه: کنترل مردسالارانه رفتار جنسی زنان و فرزندآوری آنها.

  40. * فمینیسم مارکسیستی *ستم دیدگی زنان یکی از نشانه های بیماری سرمایه داری است.*میشل برت* خانواده بصورت بنیادین از طریق نیازهای سرمایه داری شکل میگیرد.* خانواده محملی مهم برای فرودست کردن زنان است. * ریشه ستمدیدگی زنان: کار بدون دستمزد زنان در خانه و با دستمزد در بیرون از خانه.

  41. * فمینیسم سوسیالیستی: *ترکیب عناصر فمینیسم رادیکال و مارکسیستی.*نیروهای مردسالاری و سرمایه داری توامان* نظریه نظام های دوگانه: مردسالاری و نظام سرمایه داری را دو شکل مجزای سرکوب زنان می دانست.* نظریه نظام های یکپارچه: نظامی واحد و یکپارچه

  42. * ضعف ها و مشکلات نظریات فمینیستی مدرن: *عدم موفقیت در برقراری تعادل میان آزادی/محدودیت، ساختار/عاملیت.*بدبینی نسبت به آرمانهای مدنیته و میراث روشنگری(عقلانیت خرد)

  43. * رهیافتی جدید به تلفیق نظری تحلیل خرد و کلان: *در تحقیقات عملی ساده است.*تبیین ساختار اجتماعی، فرهنگ و رفتار با نظریه های عامتر و انتزاعی* مساله: ایجاد سازگاری میان تبیین های سطح جمعیتی یا اجتماعی با تبیین های رفتری و فردی است. نتیجه* شکاف بین خرد و کلان* ناسازگاری علوم اجتماعی

  44. * عاملیت و ساختار: *عاملیت: اراده آزاد انسانی.*ساختار:کنش انسانی به شدت تحت تاثیر عوامل ساختاری و فرهنگی* این دو نگرش متضاد نیستند.* ابهام* آمیختگی عاملیت-ساختار با مسائل خرد-کلان

  45. * انتونی گیدنز: *ساختار: قواعد و منابعی که کنشگران در عمل از آنها استفاده می کنند.*پی یر بوردیو:*مفهوم عادتواره: شیوه ها و روال های افراد در طبقه بندی، شناخت، فهم و رفتار به جایگاهشان مخصوصا در نظام طبقاتی مربوط است. * کنش های افراد این ساختارها را تقویت می کند.* ارتباط میان ساختار و عاملیت به واسطه عادتواره برقرار می شود.

  46. * تمایز میان ذهنی و عینی: *ذهنی: چیزی است که در سر انسان می گذرد--- عاملیت و اراده.*عینی: چیزی است که خارج از سر انسان قابل مشاهده است-ساختار.*فرض باطل: نمی توان بطور عینی امر ذهنی را مطالعه کرد.* پیشرفت علوم در تصویرسازی ذهنی و ترسیم عصب شناسی مغز.

  47. * جهان چند بعدی: *از کنش و سامان(نظم) تشکیل شده است.*جفری الکساندر: میان کنش و سامان تفکیک قائل می شود.*کنش: عقلانی و غیر عقلانی. *سامان: تضاد و وفاق. * با ارجاع به دوگانه های کهنه ای نظیر عاملیت-ساختار، عقلانی-غیر عقلانی، عینی-ذهنی، کنش-سامان و غیره تمایز خرد و کلان از لحاظ نظری حل نخواهد شد.

  48. * استراتژی هایی برای پر کردن شکاف میان خرد و کلان: *خرد گرایی افراطی.*فرض: جهان خرد برای تبیین نظری مقدم است.*ساختار: ساخته ذهن جامعه شناسان. *تنها مساله قابل مشاهده: افراد درگیر رابطه و مواجهه رو در رو. * سنجش فرایندهای خرد------- تبیین ساختارها.

  49. * استراتژی هایی برای پر کردن شکاف میان خرد و کلان: *کلان گرایی افراطی.*فرض: نیروهای محدود کننده کنش ها.*ساختار: تاثیرگذار بر میزان و نوع کنش ها. * چیزهای تحت تملک ساختارها قابل فروکاستن به امر خرد نیستند.

  50. * استراتژی هایی برای پر کردن شکاف میان خرد و کلان: *تخته پرش های مفهومی.*پیشروی مفهومی از خرد به کلان.*جامعه شناسی صوری: *به جای توجه به ماهیت واحدها باید بر خود رابطه و متعلقات آن و پویش شناسی توجه کنیم. *تقلیل گرایی استنتاجی: *پایه ها و اصول بنیادین فرایندهای خرد در راس دستگاهی استنتاجی قرار می گیرد و قوانین ساختار اجتماعی از دل این اصول استنتاج می شود.

More Related