1 / 55

دانستنی های زبان شناسی فارسی برای آموزگاران کلاس اوّل

دانستنی های زبان شناسی فارسی برای آموزگاران کلاس اوّل. www.akhlaghenik.blogfa.com. « پیک آموزشی ». م.لطفی. فهرست:. www.akhlaghenik.blogfa.com «پیک آموزشی ». حروف الفبای فارسی. 1 - زبان فارسی دارای 33 حرف یا نشانه می باشد :

zagiri
Télécharger la présentation

دانستنی های زبان شناسی فارسی برای آموزگاران کلاس اوّل

An Image/Link below is provided (as is) to download presentation Download Policy: Content on the Website is provided to you AS IS for your information and personal use and may not be sold / licensed / shared on other websites without getting consent from its author. Content is provided to you AS IS for your information and personal use only. Download presentation by click this link. While downloading, if for some reason you are not able to download a presentation, the publisher may have deleted the file from their server. During download, if you can't get a presentation, the file might be deleted by the publisher.

E N D

Presentation Transcript


  1. دانستنی های زبان شناسی فارسیبرای آموزگاران کلاس اوّل www.akhlaghenik.blogfa.com « پیک آموزشی » م.لطفی

  2. فهرست: www.akhlaghenik.blogfa.com «پیک آموزشی »

  3. حروف الفبای فارسی 1 - زبان فارسی دارای 33 حرف یا نشانه می باشد : ا- ب – پ – ت – ث – ج – چ – ح – خ – د – ذ – ر – ز – ژ – س – ش – ص – ض – ط – ظ – ع – غ – ف – ق- ک – گ – ل – م – ن – و – ه – ی – ء

  4. صداهای زبان فارسیزبان فارسی دارای 29 صدا ( واج ) است که از این تعداد 23 صامت و6 مصوت می باشد:صامت ها- ( همخوان )- consonant

  5. مصوّت ها-( واکه ) - vowel تفاوت اصلی مصوت های کوتاه وبلند در واجگاه ( یا مخرج صوت )آن هاست . زبان فارسی دارای دو مصوّت مرکّب (-َو ow ) و (-ِی ey ) نیز می باشد.

  6. خصوصیّات صامت ها در تقسیم بندی به شرح جدول زیر است : ردیف افقی خصوصیت آوایی واج ها را بیان می کندوستون عمودی معمولامخرج صوت (واجگاه)،یعنی محل ادای آن ها در اندام های گفتار که به ترتیب از قسمت پیشین دهان (لب ها) تا قسمت پسین دهان (حنجره )ردیف شده اند.

  7. بی واک ) –خصوصیت واج هایی است که هنگام ادای آن ها تار آواها بی حرکت هستند.واکدار )- خصوصیت واج هایی است که هنگام ادای آن ها تار آواها به لرزه در می آیند.این لرزه را می توان با دست بر روی گلو حس کرد.غُنّه ) یا خیشومی خصوصیت واج هایی است که از راه بینی تلفّظ می شوندودر عین حال واکدار هم هستند.صفیری )- خصوصیت صامت هایی است که هنگام ادای آن ها آوایی مانند صفیر به گوش می رسد.تَفَشی )- یا پاشیده به صداهای آب با فشار از سوراخی تنگ شبیه است .صامت های مرکب – درحقیقت از دو واج به هم پیوسته تشکیل شده اند : چ از (ت ، ش )- ج از(د ،ژ) • کامی و نرمکامی ) - خصوصیت صامت هایی است که واجگاه آن ها قسمت پسین دهان به نام «نرمکام » قراردارد. • لرزان یا تکریری )- خصوصیت صامت هایی است که هنگام ادای آن سر زبان وپرده کام با جنبش های پیاپی به حرکت در می آید. • کناری)- خصوصیت صامت هایی است که هنگام ادای آن رویه ی زبان به پرده ی کام می جسبد ونفس از کناره های زبان جریان می یابد. • دمشی یانفسی )- خصوصیت واجی است که با فشار هوا ادامی شود و صدای نفس از آن می آید. • نیم مصوت )- صامتی را می گویند که ادای آن به ادای مصوت ( دراینجا) بسیار نزدیک است. • چاکنای )- همزه- راکه براثر تنگ شدن یا بسته شدن عضله های گلو (چاکنا) و گذشتن هوا به فشار از آن حاصل می شود و(تلفظ آن درفارسی با « ع » یکی است ).

  8. تقسیم بندی بر اساس امتداد پذیر یا امتدادناپذیر بودن • همه ی مصوت ها امتداد پذیر هستند. • صامت های ( ث ،ح ،خ ، ذ ، ر ، ز، ژ، س ، ش ، ص ، ض ، ظ ، ف ، ل، م ، ن ، و ، ه ، ی) امتداد پذیرهستند. • صامت های ( ب، پ ،ت ،ج ،چ، د ،ع ،ء، غ ،ق ،ک ،گ ) امتدادناپذیرهستند. • از بین حروف الفبای فارسی 8 حرف ( ث ،ح ، ص، ض ، ط ، ظ ، ع ، ق ) مربوط به زبان عربی هستند وکلمه هایی که با این حروف نوشته می شوند عربی می باشند یا حداقل فارسی نیستند . • برعکس 4 حرف ( پ ، چ ، ژ، گ ) در زبان عربی وجود ندارد.

  9. توصیف آوایی همخوان ها ( صامت ها ) • واجگاه یا محل تولید صامت یا همخوان نقطه یا محلی از دستگاه گفتار است که در آن صدای مورد نظر تولید می شود.درآواشناسی این نقطه را « مخرج» می گویند. • الف) – همخوان(صامت ) های انفجاری : • صداهای ب ، پ ( b / p ): بست در محل دو لب ایجاد می شود .بدین ترتیب که لب بالا وپایین محکم به یکدیگر چسبیده راه عبور هوا را سد می نما یند.نرمکام به بالا کشیده می شود وبر اثر آن راه عبور هوا از راه بینی نیز مسدود می شود .هوادر پشت لب هافشرده می شود زبان در موقعیت تولید آوای بعدی قرار می گیرد.به مجرد باز شدن لب هاتمام هوای بند آمده به یکبار با فشار بیرون می جهد. • صداهای ت ، د ( t / d) : بست در محل نوک زبان ودندان های بالا ایجاد می شود .نوک زبان به پشت دندان های بالا می چسبد کناره های زبان به دو طرف کام روی دندان های کناری وصل می شود وبدین طریق راه عبور هوا از دهان مسدود می گردد نرمکام به بالا می رود وراه عبور هوا از بینی مسدود می گردد.هوادر پشت مانع دهانی به صورت فشرده در آمده وبه محض باز شدن انسداد بیرون می جهد.

  10. صداهای ک ، گ ( k / g ) : بست در مرکز نرمکام ایجاد می شود.عقب زبان به بالا کشیده شده با چسبیدن به مرکز نرمکام مانع خروج هوا ازراه دهان می گردد.دو کناره ی عقبی زبان به دندان های آسیا متصل می گرددقسمت جلویی زبان آزاد است. نرمکام به بالا کشیده می شود وراه بینی مسدود است .صدای ق ( q ) : برای تولید عقب زبان به بالا کشیده شده وبه نرمکام می چسبدوراه عبور هوارا می بندد.بلافاصله بعد از رفع انسداد هوا با فشار بیرون می آید.صدای ع ، ء ( ? ) : برای تولید عین وهمزه تار آواها محکم به هم چسبیده اند وراه عبور هوا را مسدود کرده اندوبعد از رفع انسداد صدا تولید می شود. • ب ) – همخوان(صامت ) های سایشی : صداهای س ، ز ( s /z ) : برای تولید این دوصوت تیغه ی زبان به طرف بالا بلند می شود وکناره های زبان به دیواره ی دندان های کناری بالا می چسبد وراه بینی مسدود می شود وهوا باسایش از وسط زبان خارج می شود.

  11. - صداهای ژ ، ش ( š/ž ) : برای تولید این دوصوت جلوی زبان به بالا می رودودر مقابل لثه ی بالاوجلوی کام قرار می گیرد وکناره های زبان به بالا می چسند وراه بینی مسدود می شود وهوا باسایش از وسط زبان خارج می شود.- صداهای ف ، و ( f/ v ) : برای تولید این دوصوت دندان های بالاروی لب پایین قرار می گیرند وراه بینی مسدود می شود وهواباسایش از لای دندان ها ولب پایین خارج می شود. - صدای خ ( x ) :برای تولید خ عقب زبان بالا رفته ودر مجاورت زبان کوچک قرار می گیرد در این حال راه بینی مسدود شده است وهوا با سایشی بیرون می آید.- صدای ح ، ه ( h ) : برای تولید این صوت تارهای صوتی به یکدیگر نزدیک می شوندودر فاصله ی اندکی از هم قرارمی گیرند به گونه ای که چاکنای به صورت یک شکاف در می آید در این حال راه بینی مسدود شده است وهوا با سایشی بیرون می آید. • ج ) – همخوان های انفجاری – سایشی : • - صداهای ج ، چ ( ĵ / č (:برای تولید این دوصوت نوک وتیغه ی زبان به لثه ی بالا می چسبد ووراه عبور هوااز طریق دهان مسدود می شود تیغه ی زبان وقسمت ابتدایی جلو زبان در برابر بخش انتهایی لثه وابتدای سخت کام قرار می گیرد وگذرگاه تنگی به وجود می آورد اطراف زبان به بالا می چسبد وراه بینی مسدود می شود .بعد ابتدا نوک زبان پایین می آیدومقداری از هوا به صورت ناگهانی وبقیه ی هوا با سایش خارج می شود .

  12. د ) همخوان(صامت ) لرزشی ( غلتان ) : صدای ر ( r ) : نوک زبان به لثه بالا به طور مکرر می چسبد وجدا می شود ودر عین حال که راه بینی مسدود است هوادر پی این زنش های متوالی خارج می شود. ه ) همخوان(صامت ) های خیشومی : • صدای م ( m ) : برای تولید این صدا لب ها بسته می شوند . راه بینی باز می ماند وهوا از راه بینی خارج می شود. • صدای ن ( n ) : برای تولید این صدا نوک زبا ن به لثه ی بالا می چسبد و راه بینی باز می ماند وهوا از راه بینی خارج می شود. • و) همخوان های روان : • صدای ل ( l ) : برای تولید این صدا نوک زبا ن به لثه ی بالا می چسبد. راه بینی بسته می شود ودو طرف زبان باز می ماند وهوااز دو طرف زبان خارج می شود. • صدای ی ( y ) : هنگام تولید این صدا هیچ نوع گرفتگی یا تنگی مجرا که عبور هوارا با سایش همراه سازد ،در دهان وجود ندارد واز این حیث شبیه مصوت می باشد.

  13. توصیف آوایی مصوت ها ( واکه ها ) • صوت ای ( I ) : هنگام تولید این صداقسمت جلوی زبان به طرف سختکام بالا می رود ودر فاصله ای نسبت به آن قرار می گیرد . نوک زبان آزاد است ودر پشت دندان های پایین قرار می گیرد در این حال فاصله ی دندان های بالا وپایین 2تا3میلیمتراست. • صوت اِ ( e ) : فاصله ی جلوی زبان وسختکام هنگام تولید این صوت دو برابر فاصله ایست که برای تولید ( I ) لازم است فاصله ی دندان های بالا وپایین حدود 1 سانتیمتر است نوک زبان در پشت دندان های بالا قرار می گیرد نرمکام در موقعیت بالااست وراه هوا از بینی بسته است لب ها به شکل نیم گسترده درمی آیند وگوشه ی آن ها اندکی به عقب کشیده می شود. • صوت اَ ( a) : فاصله ی جلوی زبان وسختکام هنگام تولید این صوت دو برابر فاصله ایست که برای تولید ( e) لازم می باشد برجستگی زبان اندک ونوک آن کمی به عقب کشیده شده است فاصله ی دندان های بالا وپایین حدود 2 سانتیمتر است شکل لب هاگسترده بازاستبه این معنی که لب بالا دندان ها را می پوشاند ولی لب پایین اندکی به پایین کشیده شده است. • صوت او ( u ) : هنگام تولید این صوت بخش پسین زبان به طرف نرمکام بالا می رود ودر فاصله ای از آن قرار می گیردتاجریان هوا بتواند به آزادی عبور نماید فاصله ی دندان های بالا وپایین حدود 2میلیمتر است لب هابه جلو کشیده شده وبه صورت گرد درمی آیند. • صوت اُ ( o ) : برای تولید این صوت عقب زبان به طرف نرمکام بالامی رود ودر فاصله ای از آن قرار می گیرد فاصله ی دندان های بالا وپایین حدود 5 میلیمتر است شکل لب ها جلو آمده وگرد است . • صوت آ ( â) : در تولید این صدا بخش پسین زبان یک بر آمدگی جزئی پدید می پاید بخش پیشین زبان آزاد است وکناره های آن مماس بردیواره داخلی دندان های پایین می باشد فاصله ی دندان های بالا وپایین حدود2سانتیمتر است لب هااندکی جلو آمده به شکل بیضی گونه ای در می آیند.

  14. ویژگی های الفبای فارسی • الفبای فارسی از نظر شکل وارتباط آن با صدا،دارای مشخّصات زیر است : • 1-حروفی که هر کدام فقط یک صدادارند . (علامت واحد درمقابل صدای واحد ) ( ب ، پ ، ج ، چ ، خ ، د ،ر ، ژ ، ش ، ف ، ک ، گ ، ل ، م ، ن ) • 2- حروفی که چند شکل از آن ها صدای یکسانی دارند (چند علامت در مقابل یک صدا ) ( ت ، ط )- ( ث ، س ، ص )- ( ح ، ه )- ( ذ ، ز ، ض ، ظ )- ( ع ، ء )- ( غ ، ق )

  15. 3-حروفی که بر عکس دسته ی دوم هر یک از آن ها در مقابل چند صدا قرار می گیرند .(یک علامت در مقابل چند صدا ) . که شامل حروف زیر است . ( و ، ه ، ی ) برای مثا ل : • حرف « و » : • درکلمات : گاو ، ورزش ( صدای صامت « و » ) • درکلمات : دود ، گردو ( صدای مصوت « او » ) • درکلمات : خوش ، خود ( صدای مصوت « -ُ » ) • درکلمات : نو ، جو ( صدای مصوت مرکب « - َو » ) • درکلمات : خویش ، خواهش (صدایی نداردو خوانده نمی شود .)

  16. حرف « ه » : درکلمات : ماه ، کوه ( صدای صامت « هِ » )درکلمات : خانه ، میوه ( صدای مصوت « اِ ) • حرف «ی » : • درکلمات : سیب ، قوری (صدای مصوت « ای » ) • درکلمات : یک ، سایه (صدای صامت «ی » )

  17. نامگذاری مصوت ها : • الف ) مصوت های دو شکلی : ( اَ ،آ ، اُ ، او ) • - « اَ» دارای دو شکل است : « اَ » اوّل « -َ » غیراوّل یا( دوم ) مثا ل : اَنار- دَر • « آ» دارای دو شکل است : « آ » اوّل « ا » غیراوّل یا( دوم ) مثا ل : آ ب – بار • - « اُ» دارای دو شکل است : « اُ » اوّل « -ُ » غیراوّل یا( دوم ) مثا ل : اُتاق – بُز • - « او » دارای دو شکل است : « او » اوّل « و » غیراوّل یا( دوم ) مثا ل : او – جارو

  18. ب ) مصوت های چهار شکلی : ( اِ ، ای ).دریک تقسیم بندی کلی دارای سه شکل هستند: اول ،وسط، آخر.- « اِ » دارای سه شکل است .شکل آخر بر حسب اینکه به صدای قبل می چسبد یا جدانوشته می شود ،خود به دوشکل می باشد بنابراین : « اِ » اوّل « -ِ » غیراوّل یا( دوم،وسط ) « ﻪ »آخر چسبان « ه » آخرتنها مثا ل : اِمام ، دِل ، خانه ، کوزه- « ای » دارای چهار شکل است : « اﯾ » اوّل « ﯾ» وسط « ی »آخر « ای » آخرتنها مثا ل : ایران ، سیب ، بازی ، خانه ای

  19. - نامگذاری صامت ها : • - الف ) یک شکلی ها که عبارتند از : ( د ، ذ ، ر ، ز ، ژ ، ط ، ظ ، و ) که هر جای کلمه بیاید به همین شکل نوشته می شود . • - ب ) دو شکلی ها به « آخر» و«غیر آخر» نامگذاری می شوند.اگر در آخرکلمه بیایندشکل « آخر »رواگردراوّل باوسط کلمه بیایند،شکل «غیرآخر» نوشته می شوندکه شامل بیست حرف زیر است : ( ﺒ ،ب –ﭙ ، پ- ﮅ ت –ڎ ث- ﺠج –ﭼ چ – ﺤ ح – ﺧ خ – ﺴ س – ﺷ ش – ﺼ ص – ﺿ ض – ﻓ ف – ﻗ ق- ﻛ ک- - ﮔ گ – ﻠ ل – ﻤ م – ﻨ ن – ﻳ ی ) • - ج ) چهار شکلی ها که شامل سه حرف ( ع ، غ ، ه )است (در اصل سه شکل دارند،دو شکل آخر بر حسب اینکه به صدای قبل می چسبد یا نمی چسبد اسم گذاری شده اند. بنابراین به «غیرآخر»و «وسط» و « آخر چسبان» و « آخرتنها » نامگذاری می شوند:

  20. مصوت های مرکب • بسیاری از محقّقان در زبان فارسی دو مصوت دیگر هم قائل هستند : • الف ) - ow ( -ُ و ) مثل : 1- روشن row šan/ / 2- گوهر gowhar// 3-رو( فعل امر) /row/ 4- دو (فعل امر) /dow/ 5- جو jow// 6- مو mow/ / • ب ) – ey ( -ِ ی ) مثل : 1- می /mey/ 2- وی /vey / 3 – شیدا //sheydâ • نکته : مصوت مرکب « ow » در پایان کلمه ، در ترکیب به صورت /v/ در می آید مثل : • 1 - جوین /jovin/ • 2- خسروان /xosrovân/

  21. مصوت های پایانی • همه مصوت ها می توانند در پایان تکواژبه کار روند. • / a / ( -َ ) در تلفظ رسمی فقط در دو تکواژ ( نه ) /na/ و ( واو عطف /va / « وَ » )به کار می رود.اما در قدیم و اکنون – در بعضی از لهجه ها – درپایان اغلب واژه ها که امروزه به /e /مختومند به کار می رفته است .مانند : نامه / nâma / - خانه /xâna / • / e / ( -ِ ) در فارسی قدیم به ندرت در پایان واژه می آمده است مانند : که ، چه ، سه ولی در فارسی امروزی کاربرد آن فراوان است : خانه ، میوه ، پرده ، شده ، شیشه و..... • / o / ( -ُ ) فقط در این چهار تکواژ به کار می رود : • تو /to / • دو (2) /do / • چو / čo / • و « واو عطف» / o/ • نکته : آخر واژه های دخیل مانند : رادیو /râdio / و تابلو / tâblo/ نیز مصوت / o/ می باشد. ناگفته نماند که در زبان گفتارامروز فارسی معمولاً « o و ow در پا یان واژه یکسان تلفظ می شود. • / u / گاهی در ترکیب بویژه پیش از « - ان جمع » تبدیل به / o / می شود .مانند:آهوان ، گیسوان ، ابروان ، زانوان ، بازوان ، هندوان ( دراین موارد ،پس از / o / یک صامت میانجی / v /نیز پدیدار می گردد.

  22. هجا و ساختار آن در زبان فارسی • هجا ( سیلاب ) که اکنون در آموزش کودکان به آن بخش هم می گوییم از ترکیب یک مصوّت تاسه صامت تشکیل می شود .مصوّت به منزله ی مرکز یا هسته یا محور هجا است وصامت در حکم حاشیه یا دامنه ی آن است . • این که می گوییم مصوّت مرکز هجاست بدین سبب است که اوّلاً موجودیت هجا بستگی به وجود مصوّت دارد.زیرا اگر مصوّت ها را از هجا حذف کنیم دیگر هجایی باقی نمی ماند .درصورتی که می توان از یک هجا یک یا دو صامت را حذف کرد ، بدون آنکه لطمه ای به هجا وارد آید.برای مثال اگر در هجای « بَرف » صامت های ( ر ، ف ) حذف شود ؛ هجای «ﺑَ» بر جای خود باقی است ودر کلمه هایی مثل ( بَند – بَرادر – بَله ) دیده می شود .ولی اگرمصوّت « -َ » حذف شود آنچه می ماند سه صامت مستقل وجدااز یکدیگر است نه یک هجا . دلیل دوم برای این که مصوّت مرکز هجاباشد ، اصل اقتصاد است .زیرا اگر صامت را مرکز هجا قرار دهیم به تعداد صامت ها هجا داریم .مثل همان کلمه ی برف که اگرصامت های آن مرکز هجا باشد باید آن را سه هجایی به حساب آوریم و این مغایر اصل اقتصاد است .بنا بر این تعداد هجاهای یک کلمه به تعداد مصوّت های آن است .در هر کلمه یا عبارت هرقدر مصوّت است همان قدر نیز هجا است. مثل : کار ( یک هجا ) کتاب ( دو هجا ) بَرادر ( سه هجا ) کتابخانه ( چهار هجا )

  23. انواع هجا در زبان فارسی • در زبان فارسی سه نوع هجا به شکل زیر وجود دارد : • 1- صامت + مصوّت مثل : ما ، که ، سی ، با • 2- صامت + مصوّت + صامت مثل : کار ، د ل ، بود • 3- صامت + مصوّت + صامت + صامت مثل : گفت ، کارد ، برف • تمام کلمه ها چه یک هجایی وچه چند هجایی طبق سه فرمول بالا ساخته می شود . • در کلمه های چند هجایی صامت های بین دو مصوّت از یک تا سه صامت متغیّر است : • - در کلمه ی ( دانا ) بین دو مصوّت ، یک صامت ( ن ) قرار دارد. • - در کلمه ی ( دختر) بین دو مصوّت ،دو صامت ( خ ، ت ) قرار دارد. • - در کلمه ی ( جنگجو ) بین دو مصوّت ، سه صامت ( ن ، گ ، ج ) قرار دارد .

  24. در کلمه های چند هجایی صامت های بین دو مصوّت از یک تا سه صامت متغیّر است :- در کلمه ی ( دانا ) بین دو مصوّت ، یک صامت ( ن ) قرار دارد.- در کلمه ی ( دختر) بین دو مصوّت ،دو صامت ( خ ، ت ) قرار دارد.- در کلمه ی ( جنگجو ) بین دو مصوّت ، سه صامت ( ن ، گ ، ج ) قرار دارد . • شمار صامت هایی که می توانند به طور متوالی وپی درپی در یک هجا یا مرز دو هجا قراربگیرند ؛ حد اکثرسه صامت است . • پشت سر هم آمدن صامت ها یا به عبارتی توالی فوری صامت ها را « خوشه » می نامیم .بنابراین درکلمه ی « دُختر» ( خ ، ت ) ودر کلمه ی « جنگجو » ( ن ، گ ، ج )خوشه ی صامت ها هستند .

  25. در ساختار یک هجا موارد زیربه چشم می خورد : • الف ) صدای اوّل هر هجا لزوماً صامت است .پس در کلمه هایی مانند : آن ، این ، اَبر ، اَتاق ، اسم و... صدای اوّل « همزه » است وبه صورت ( ا ) نشان داده شده است . در ضمن به یاد داشته باشیم که در زبان فارسی همزه در اوّل کلمه وجود دارد. این که در کلاس های مقطع ابتدایی به خصوص پایه ی اوّل صدای اوّل این کلمه ها به عنوان مصوّت تدریس می شود ؛ به خاطر سهولت یادگیری برای دانش آموزان است . امّا در اصل کلمه ی ( آن ) از سه صدا وکلمه ی ( ابر) چهار صدا و کلمه ی (این ) هم از سه صدا تشکیل شده است . • ب ) صدای دوم هر صدا لزوماَ مصوّت است .به عبارت دیگر در زبان فارسی هجایی نداریم که با دو صامت یا بیشتر از دو صامت آغاز شود .به همین دلیل از قدیم گفته اند : «ابتدا به ساکن محال است .» در زبان های دیگرمثل انگلیسی یا فرانسه هجاهایی هست که حتی با سه صامت آغاز می شود.مثل : ( structure/ ساختار) یا (strengths / نیروها ) . در همین واژه ی اخیر بک مصوّت و هشت صامت وجود دارد.

  26. ج) صدای سوم هر هجا لزوماَ صامت است . به این معنی که در فارسی هیجگاه دو مصوّت پی در پی درکنار هم نمی آیند به عبارت دیگر التقای مصوّت ها ممنوع است .حال اگر در مرز بین دو هجا دو مصوّت قرار بگیرد ، در این جایگاه نیاز به یک « صامت میانجی » پیدا می شود که این صامت می تواند ( ی ، و ، گ ) باشد .بنابر این در کلمه هایی مثل ( نیامد ، آهوان ، ستارگان ) به ترتیب صامت های میانجی فوق قرار دارند . • د ) در زبان فارسی صامت های پایانی هجا هیچگاه بیشتر ازدو صامت نیست یعنی کلمه ای نداریم که به صامت ختم شود .در این زمینه موارد استثنایی وجود دارد که آن ها نیز هیچکدام فارسی نیستند .بلکه از زبان های بیگانه وارد شده اند و عاریتی هستند مثل : • Aleksandr/ الکساندر Eidz / / اید Lustr / / لوستر/ • Fulks / فولکس Tambr/ / تمبر/ تلفّظ صحیح این کلمه ها برای ما فارسی زبان ها کمی مشکل است .موارد استثنایی هم در فارسی دید ه شده است که آن هم به دلیل ضرورت شعری بوده است . مثلاَ در این بیت شعر مولوی کلمه ی « پنهانست » دارای سه صامت پایانی است . دو دهان داریم گویا همچو نی یک دهان « پنهانست » در لب های وی

  27. التقای مصوت ها • هجاهای باز ، یعنی هجاهای مختوم به مصوت ، خاصّه اگردر پایان واژه بیایند ، هرگاه مقدم بر هجای دیگری که دارای مصوت آغازی باشد قرار گیرند در مرز دو هجا ( یا میان دو واژه ) ،روی محور همنشینی ،در اکثر زبان ها شرایط خاصی پدید می آید که به آن « التقای مصوت ها » می گویند.مثلاً در این جایگاه یک صامت زاید پیدا می شودکه آن راصامت « میانجی » می نامند.اما در فارسی چون هیچ هجایی،وبنابر این هیچ واژه ای با مصوت شروع نمی شود ظاهراً بحث التقای مصوت ها منتفی است ،منتهی چون در مرزمیان دو تکواژ همزه ی قابل حذفی وجود دارد ، پس این بحث درای مورد خاص در فارسی نیز مطرح شده است. • در مرز دو تکواژ ،اگر همزه آغازی حذف شود ،صامت های میانجی /y/ و/v/ وگاهی /g/ و /d/ و /h/به اقتضای بافت دستوری کلام ،به جای آن به کار می رود. • در مرز دو تکواژ پس از مصوت های ( a-e-â-u-i)یعنی هر مصوتی به جز(o) معمولاً صامت میانجی (y ) پدیدار می شود: • نیامد na-y-âmad • خانه ی من xâne-y-e-man • تنهایی tanhâ-y-i • ابروی یار abru-y-e yâr • ماهیان mâhi-y-ân

  28. اما صامت های میانجی /g/نیز خاصه پس از مصوت /e/ به کار می رود:ستارگان setâre-g-ânخفتگان xofte-g-ânزندگی zende-g-iخانگی xâne-g-i • پس ازمصوت /o/ معمولاً صامت میانجی /v/ به کار می رود: • آهوان ?âho-v-ân • گیسوان giso-v-ân • خسروان xosro-v-ân

  29. اما در زبان گفتار امروز در این مورد نیز گرایش به کار برد ( y) هست ، حتی اگر تکواژاول مختوم به ow)) باشد: هر دوی آن ها hardo-y-e ?ânhâتابلوی دیواری tâblo-y-e divâriتویی (توهستی ) to-y-iجلوی خانه jelo-y-e xâne • این صامت میانجی /v/پیش از « واو عطف» ( یعنی/o/)نیز پدیدار می گردد( مگر پس از مصوت /i/). • ماوشما mâ-v-o šomâ • جاومکان jâ-v-o makân • خانه وکاشانه xâne-v-o kâšâne • چنانچه دربیا و کشتی ما در این بیت از شعر حافظ نیز پیداست : • بیاوکشتی ما در شط شراب انداز خروش و ولوله در چان شیخ وشاب انداز • آنچه گفته شد مربوط به التقای مصوت در میان دو تکواژ بود ،اما این مسئله در میان تکواژ نیز می تواند مطرح شود، مثلاً در کلمات دخیل خاصه عربی : • فائده > فایده جائز > جایز رسائل > رسایل • به همین سبب است که واژه فرنگی « تئاتر» رانیز تاچندی پیش « تیاتر» تلفظ می کردند.

  30. تشدید چیست؟ • از دیدگاه زبان شناسی در تولید یک آوا یا صوت سه مرحله مشخص دیده می شود: • مرحله اوّل : « آمادگی » یعنی آماده شدن اندام های معیّنی ازدستگاه گفتار که دست اندر کار تولید صوت مورد نظر هستند . • مرحله دوم :« درنگ » یعنی اندام های گفتاری مورد نظر پس از قرار گرفتن درموقعیت تولید صوت ، یک توقّف کوتاه می نمایند که مدّت این توقّف بستگی به نوع صوت دارد. • مرحله سوم:« انجام » یعنی به پایان رسیدن عمل تولید صدا وبیرون آمدن اندام های سازنده ی  صدا از توقّف کوتاه خود

  31. برای مثال به مراحل تولید صوت « پ» دقّت کنید:1-  در مرحله آمادگی لب ها به هم چسبیده می شود ونرم کام بالا رفته وراه بینی را مسدود می کند .2-   در مرحله درنگ  اندام های مزبور درهمین حالت خود ؛ مدّتی توقّف کرده تا هوای ششها در پشت لب ها به صورت فشرده در آید.3-  در مرحله انجام لب ها باز می شود و هوای فشرده شده به بیرون می جهد وصدای « پ» تولید می شود .این سه مرحله درتولید کلّیه صداهابسیار سریع طی می شود وبرای ساختن یک کلمه ؛دستگاه گفتاری پس از تولید یک صوت ،بلا فاصله خود را برای ساختن صوت بعدی آماده می کند. • امّا گاهی اتّفاق می افتد که در یک کلمه دو صوت یکسان مثل ( پ ، پ ) یا ( م ، م ) پشت سر هم قرار می گیرند .در این جا مرحله آمادگی صوت اوّل با مرحله انجام صوت دوم در هم ادغام می شود . در نتیجه مرحله  ی در نگ دو صوت به هم می پیونددوبه  یک توقّف طولانی تر که حاصل جمع دو  « درنگ » است تبدیل می گردد.این موضوع فقط در مورد « صامت ها » رخ می دهد که به این پدیده  « تولید ناقص » هم می گویند .

  32. برای واضح شدن مطلب به کلمه ی« تپّه»دقّت کنید: دستگاه گفتاری پس ازتولید(ت)سریعاَخود رابرای تولید دو صوت « پ ،پ » آماده می کند. می بینیم لب هاباید دو بار بازوبسته شودتاصوت(پ)گفته شود؛ولی در عمل ،لب ها فقط یک بار باز وبسته می شودولی مدّت توقّف لب هادر حالت بسته بودن به مراتب بیشتراز مدّتی است که برای هریک از آن ها به تنهایی لازم است.                                                                                                                        تولید ناقص در کلماتی که دو صوت هم مخرج پشت سر هم آمده است نیز صادق است . دو صوت (  ف  - و )هم مخرج هستند ودر کلماتی مثل ( تفویض یا عفو ) مرحله در نگ طولانی هستند. تولید ناقص هنگام تلفّظ آن ها به خوبی حس می شود. •  در دستور زبان سنّتی  وقتی دو صوت یکسان پشت سر هم در یک کلمه واقع شوند ؛ این پدیده را ( تشدید ) نامیده اند وآن را با نشانه «  ّ » بالای آن حرف نشان می دهند . این پدیده فقط در مورد ( صامت ها ) روی می دهد که به آن صامت مکرّر هم گفته می شود . • صامت مکرّردر دو بخش قرار می گیرد . یکی در آخر بخش قبلی ودیگری در اوّل بخش بعدی مانند :    ( بچه/ چه )یا (خر/ رم ).صامت مکرّر در پایان کلمه تلفّظ نمی شود مانند:( حق – مهم –خط ) مگر در ترکیب یا به بیان دقیق تر هنگامی که پس از آن مصوّت بیاید مانند (حقّ مردم – خطّ زیبا – مهمّات ).

  33. صامت مکرّر یا تشدید در زبان فارسی بسیار اندک وانگشت شماراست ومعمولاٌحروف (پ ،چ ، ر، ک ،ل ،م )تشدید می پذیرند.مثل (تپّه-بچّه-درّه – خُرّم – شکّر-امّید ).تشدید در بسیاری از واژه های اصیل فارسی قابل حذف است ولطمه ای به ساختار ومعنای کلمه نمی زند ؛جز در مواردی که دو کلمه با هم اشتباه می شوند مثل: ( خُرّم ، خورم ) یا ( کُرّه ، کُره ) . آنچه که تشدیدرا وارد زبان فارسی کرده است، ضرورت شعری بوده است جهت مخدوش نشدن وزن شعر. مثل : { پیریّ جوانی چو شب و روز بر آمد}  کلمه های امید و شکر گاه بدون تشدید وگاهی همراه تشدید خوانده می شوند.حرف مشدّد در زبان عربی بسیار زیاد است ویکی از راه های  شناخت کلمه های زبان عربی بشمار می رود .

  34. آیا دو کلمه ( دوم  و  سوم  ) که عدد ترتیبی هستند ، مشدّد می باشند ؟ • همان گونه که می دانیم عدد ترتیبی از عدد اصلی و پسوند « _ُ م » ساخته می شود مثل :  یک / -ُ م  ←  یکُم   یا   پنج / -ُ م   ←  پنجم ) • در اعداد ترتیبی ( دو  و  سه  ) صوت دوم ، مصوّت است و هنگام ترکیب با پسوند « -ُ م » دو مصوّت ، پشت سر هم قرار می گیرنددرضمن می دانیم التقای دو مصوّت ، ممکن نیست ونیاز به یک « صامت میانجی » پیدا می کنیم تا از التقای دو مصوّت جلو گیری کنیم. صامت میانجی در این دو کلمه « و» می باشد بنابر این  دو کلمه دوم وسوم به شکل زیر ساخته می شود: دُ / وُ / م  ←   دُوُم       do vom ﺴ ِ/ وُ / م  ←    سِوُم     se  vom

  35. کلمه ی دو در کلاس اوّل ابتدایی به عنوان یک کلمه ی استثناﺀ تدریس می شود.به این دلیل که دانش آموز مصوّت « -ُ » را باید تغییر شکل داده وبه شکل « و » بنویسد .حال برای ساختن عدد ترتیبی       ( دوم do vom ) چرا با گذاشتن تشدید که دلیل علمی هم برای آن نداریم ، بک استثناﺀ را استثناﺀ تر کنیم.در کلمه ی ( سه ) نیز مصوّت « ﮫ » آخر چسبان به شکل دیگر خود یعنی «  ِ » تغییر شکل داده وعدد ترتیبی ( سوُم se vom ) ساخته می شود. همانگونه که در کلمه ی « پرنده » هنگام جمع بستن « ه » را به  «  ِ » تبدیل کرده و ( گ) صامت میانجی بین دو مصوّت قرار می گیرد.پرنده   ←    پرندِ گان • چرا کلمات ( دوم و سوم )را گاهی مشدّد می خوانند ؟ دلیل آن ساده است وبه کلمه ی قبل از آن یعنی عدد ( اوّ ل) برمی گردد . اوّل کلمه ی عربی است وچون مشدّد می باشد به تبع آن دو کلمه ی دوم وسوم نیز مشدّد گفته می شود که یک غلط مصطلح می باشد.لازم به ذکر است درفرهنگ های معتبر فارسی از جمله لغت نامه دهخدا بدون تشدید ظبط شده است وشادروان بهمنیار در مقدّمه لغت  نامه دهخدا تشدید دار بودن آن ها را غلط دانسته است.

  36. واو معدوله • « واو معدوله» واوی است که در این زمان نوشته می شود ولی خوانده نمی شود مانند:خواب ،خویش ،خورددر فارسی قدیم یک واج ( خ /x/ )با تلفظی خاص وجود داشته است که آن را به اعتبار صورت مکتوب آن « واو معدوله » ودر اصطلاح زبان شناسی « لب ونرمکامی » می نامند.این واج در آن واحد ار دو واجگاه لب ونرمکام ودر عین حال از میان دو لبِ گرد شده ادا می شود ودر نتیجه آوایی که ازگلو می آید صدای [خ /x/] وآوایی که از لب ها می آید صدای /w/می دهد .خصوصیت لبی این واج که زمانی ملفوظ ومحسوس بوده ،به مرور زمان از میان رفته وامروز جز در بعضی لهجه ها باقی نماند است. • درعین حال تغییری هم درمصوت دنباله ی این صامت روی داده ،بدین معنی که اگر ( -َ /a/ ) بوده به ( ُ/o/ مبدل شده است . این تحول دوم یعنی تبدیل ( -َ به –ُ )ظاهراً در دوره های متأخر صورت گرفته است به صورتی که در همه اشعار فارسی تا یکی دو قرن پیش واژه هایی از قبیل ( خوش ، خور« خورشید » و...)راباید به ترتیب (خَش /xaš/، خَر/xar/ ) تلفظ کردوگرنه وزن شعر ازنظر قافیه ووزن مخدوش می شد. • بنابر این در این نوع کلمه ها باید « واو»را نوشت ولی به دو دلیل تلفظ ویا حذف آن جایز نیست : • اوّلاً : این حرف نماینده تلفظ مخصوصی است که در قدیم رایج ومعمول بوده وهنوز در بعضی ازلهجه ها وجود دارد. • ثانیاً : بیشتر این کلمه هابه دو وجه ( با « واو» وبدون « واو» )آمده وهر وجه اختصاص به یک یا چند معنی خاص می باشد .

  37. جدول 1مشهورترین کلمه هایی که دو وجه نوشتاری دارند همراه با معانی آن ها در جدول ذیل می آید

  38. جدول 2کلمه هایی که با «واو»معدوله نوشته می شوندوباصدای بعد از آن یعنی( آ /â/) خوانده می شوند:

  39. ﻫ (غیر ملفوظ یا « ﻫ » بیان حرکت) و ﻫ (ملفوظ ) • « ﻫ » غیر ملفوظ همان مصوت « اِ /e/ » می باشد که در آخر واژه می آید.مانند: خانه ، میوه، خواننده،جامه همچنین همان صدایی است که درآموزش دوره ی دبستان به آن(« ﻪ اِ» /e/آخر چسبان و« ﻩ اِ» /e/ آخر تنها می گویند • « ﻫ » ملفوظ صامت /h/ است که درآخرکلمه ها تلفظ می شود.مانند: نگاه ،کوه ،گره،روباه،توجّه، نُه، دِه • اینک نکات مربوط به قواعد رسم الخطی هر کدام ذکر می شود: • درپایان کلمه ای که به ﻫ (غیر ملفوظ یا « ﻫ » بیان حرکت) مختوم باشد درحالت اضافه ( اعم از مضاف ومضاف الیه یا موصوف وصفت )یای میانجی « ﻯ /y/ » قرار می گیرد: • مثال: خانه ی بزرگجامه ی سفید • بنابر این گذاشتن علامت همزه ( ﺀ ) در بالای (ﮥ وﮤ ) صحیح نمی باشد. • هنگام گرفتن علامت جمع « ان» به جهت التقای مصوت ها صامت میانجی ( گ /g/ ) قرارمی گیرد. لازم به توضیح است دراین میان حذفی صورت نمی گیرد بلکه مصوت ( ﻪ، ﻩ )ازاین شکل به شکل دیگر خود یعنی( -ِ ) حرکت زیر یا کسره در می آید. • مثال: بنده ← بندِگان • آزاده ← آزادِگان • تشنه ← تشنِگان

  40. هنگام چسبیدن ( «ی» /i/ ) اسم ساز جهت جلوگیری از التقای مصوت ها بین آنها صامت میانجی ( گ /g/ ) قرارمی گیرد. • مثال: بنده ← بندِگی • زنده ← زندِگی • خانه ← خانِگی • مشاهده می شود حذفی صورت نمی گیرد بلکه مصوت ( ﻪ، ﻩ ) به شکل دیگر خود یعنی( -ِ ) حرکت زیر یا کسره در می آید. • در صورتی که بعد از( ﻫ )غیر ملفوظ « ی /i/ » نکره یا وحدت بیاید ، به شکل «ای»نوشته می شود. • مثال : دسته ای • آزاده ای • نامه ای • «ﻫ» غیرملفوظ هنگام اضافه شدن علامت جمع« ها » حذف نمی شود. • مثال: شاخه ها • خانه ها • میوه ه ها • 6- «ﻫ» غیرملفوظ پیش از پسوند حذف نمی شود. • مثال : علاقه مند • بهره مند • دیده بان

  41. ﻫ (ملفوظ )یاصامت « ﻫ /h/» • حرف ﻫ درپایان بسیاری از کلمات ملفوظ است . مثل: موجّه، سیاه ، نگاه ، مه، شبیه و..... • نکته: «ﻫ» درپایان کلمه از قاعده ی حروف متصل تبعیّت می کند،یعنی پیوسته به حرف بعد نوشته می شود. • مثال : گرهی (= یک گره) • عذر موجّهی • او متوجّهِ مشکل شد. • این نکته به خصوص درموردکلمه ی « دِه» ماده ی فعل «دادن»ومشتقات وترکیبات آن در خور توجه است.مانند : فرماندِه ← فرماندِه سپاه ← فرماندِهی • سازماندِه←سازماندِهی • بازدِه ← بازدِهی • سودِه← سود دِهی • برباد دِه

  42. نکاتی در مورد همزه • در زبان فارسی همه ی هجا ها به صامت ابتدا می شوند. حال ممکن است این سؤال پیش آید که آیا در فارسی هجایی نداریم که با مصوّت آغاز شود؟چنانچه واج آغازی واژه های زیر چنین است: • « او ، ایران ، آنجا ، اَسب ،اُردک ، اِمروز» • باید گفت که از لحاظ آواشناسی این واژه هاوهمه ی واژه هایی که به ظاهر با مصوت آغاز می شوند درواقع یک «همزه ی» مقدم بر مصوت دارند، که واج اوّل آنها همان است وبه شکل « ا » نشان داده می شود. • همزه به اصطلاح زبان شناسی صامت چاکنای ،براثر تنگ شدن یا بسته شدن عضله های گلو(چاکنا) وگذشتن هوابه فشارازمیان آن حاصل می شود. این صامت در واژه های اصیل (نه واژه های دخیل) فارسی در میان و پایان واژه نمی آید وتنهادر آغاز واژه به کار می رود. • همزه درآغاز کلمه های خارجی معمول در زبان فارسی نیز به شکل «ا» نوشته می شود.مانند:اَندکس، اِستاندارد، اوره، ایده ، آلرژی و... • کلمه ی ئیدروژن وترکیبهای آن از این قاعده مستثنی هستند.

  43. همزه درمیان کلمه های عربی معمول در زبان فارسی به اشکال زیر نوشته می شود(البته طبق قواعدی باتوجه به صدای قبل از آن): • به شکل «ﺃ» مانند: رﺃس، رﺃفت، ﻣﺄنوس ،تألیف ،هیأت و... • به شکل «آ» مانند: مآخذ ، منشآت، قرآن مرآت و... • به شکل «ؤ» مانند: سؤال،رؤیت،مؤمن،مؤنّث و... • به شکل «ﺋ» مانند: توطﺋﻪ، رﺋیس،قراﺋت،اراﺋﻪ و... • به شکل«ء» مانند: انشاء الله ، ماشاءالله • در کلمات دخیل خارجی نیز همزه ی میانی به همین شکل نوشته می شود مانند: لاﺋوس،نئون، ناپلئون،تئاترو.... • همزه پایانی در آخر کلمات عربی به اشکال زیر نوشته می شود: • به شکل« ﺃ » مانند: مبد ﺃ،منشأ، خلأ و... • به شکل«ؤ» مانند: لؤلؤ، تلألؤ • به شکل «ء » مانند: شیء، وضوء جزء، املاء، انشاء و...

  44. در زبان فارسی از قدیم رسم بر این بوده است که غالبآً همزه ی پایانی را،خاصه پس از مصوت« ا »حذف کنند .مانند: استثنا (ﺀ) اجرا(ﺀ) امضا(ﺀ) ابتدا(ﺀ) وضو(ﺀ) • همزه ی پایانی در دو مورد معمولاًحذف نمی شود: • یکی پس از صامت مانند: • شی ﺀ جزﺀ • ودیگر در واژه هایی که حذف آن موجب خلط این واژه ها با واژه ی دیگر شود.مانند: • سو ﺀ ، جز ﺀ ، ما ﺀ ( در تقابل با سو ، جز ، ما ) • همزه پایانی پس از مصوت« ا » هنگام اضافه به «ی» بدل می شود.مانند:ابتدای کار، املای فارسی، امضای مدیرو... • همزه پایانی هنگام چسبیدن به «ی» نسبت یا وحدت به صورت «ﺋ»نوشته می شود.مانند: جزئی،شیئی ،سوئی • مجدداًیادآوری می شود همزه درزبان فارسی در میان وپایان کلمه به هیچ عنوان به کار نمی رود(مگر در کلمه ی «زائو» که آن هم بی علت نیست) وآنچه به ظاهردرمیان کلمه های فارسی همزه تلفظ می شود؛درحقیقت «ی/y»است ونوشتن آن به شکل همزه غلط می باشد.مانند: آیین/آئین ، پاییز/پائیز ، بوییدن/بوئیدن و... عکس آن نیز چنین است مثلاًکلمه ی عربی «رئیس » رااخیراًروزنامه هاوتلویزیون به غلط (رییس) می نویسند.

  45. چند نکته در مورد صامت های پایانی ( ک و گ ) • «ک وگ» پس از مصوت ها هر دومی توانند به کار روند،با این تفاوت که کاربرد (ک) بیشتر از (گ) است نمونه های (گ) بسیار اندک هستند. مانند: • کودک ، یک، خاک، پاک ، خوک ، نیک ، نوک و صدها کلمه ی دیگر • رَگ ، سگ ، ریگ ، دیگ • پس ازصامت ها هر دو ظاهراً به یک اندازه به کار می روند.مانند: • کبک ، کِلک ،اشک • برگ ، بزرگ ، جنگ ، سنگ • نکته : در واژه های اصیل فارسی ( گ) پس از هیچ صامتی جز ( ر ، ن ) دیده نشده است. • پس از صامت (ن) همیشه (گ) به کار می رودوکاربرد آن بسیار زیاد است .مانند: • رَنگ، زَنگ، خِنگ ، جُنگ ، دانگ ، سنگ ، جَنگ ، تنگ، تفنگ ، قشنگ و...... • نکته : در این بافت تنها ( بانک و بانگ ) در تقابل قرار می گیرند؛ ولی کلمه ی نخست اولا، دخیل است وثانیاً تلفظ صامت پایانی آن در زبان گفتار گرایش به (گ)دارد.

  46. پس از صامت (ش) همیشه (ک) به کار می رود ( هر چند که در زبان گفتار گرایش به کاربرد «]گ» آشکاراست ). مانند:اَشک ، رَشک ، خُشک، پزشک ، کشک و...البته این مورد منحصر به پایان تکواژنیست ودر میان تکواژهم،به همین صورت (یعنی همیشه (ک)پس از (ش) به کار می رود. مانند:لشکر ، آشکار ،کشکول و....نکته : در صورتی پس از(ش) ،(گ) به کار می رود که واژه مرکب باشد ؛ یعنی (ش) و(گ) متعلق به دو تکواژ جداگانه باشند.مانند:- خوشگل ( خوش+گل ) پیشگام (پیش+ گام ) دانشگاه ( دانش+گاه) خوشگوار(خوش+گوار)

  47. صامت «ی/y/»ومصوت«ی/i/» • قواعد مربوط به نگارش«ی» • الف) ازنظر نگارش مصوت«ی/i/» دارای چهار شکل است:وبه شکل های زیر نوشته می شود: • « اﯾ » اوّل « ﯾ» وسط « ی »آخر « ای » آخرتنها • مثا ل : ایران ، سیب ، بازی ، خانه ای • ب) الف) ازنظر نگارش صامت «ی/y/» دارای دو شکل است:وبه شکل های زیر نوشته می شود: • « ڍ » غیر آخر « ی» آخر • مثا ل: یاس ، چای

  48. درصورتی که این شکل در واژه ای ابتداصامت /y/وبعد مصوت/i/ قرار بگیرد ، هردو شکل نوشته وتلفظ می شوند.مثال: تعیین/ta?yin/، تغییر/taqyir/، آیین/âyin/، پایین/pâyin/،پاییز/pâyiz/،می آییم/mi â yim/،می گوییم/mi gu yim/و ....درصورتی که در واژه ای ابتدا صدای مصوت /i/وبعد صدای صامت /y/شنیده شود ،یک شکل نوشته می شود وهردو به ترتیب تلفظ می شوند.مثال: سیاه/siyâh/، میان/miyân/، پیاز/piyâz، خیابان/xiyâbân/،زیاد/ziyâd/و ... البته تلفظ این گونه کلمه ها در گویش های مردم متفاوت است .برای مثال کلمه ی سیاه به چهار شکل تلفظ می شود :( si âh-sy âh -si yâh -se yâh) از نظر واج نگاری ضورت 1و2رابه طور کلی باید کنار گذاشت .فقط باید دید که صورت های 3و4 کدام مرجح تراست.آنچه مسلم است ،بایدمطابق «زبان معیار یا زبان رسمی»یعنی زبانی که درمرکزسیاسی کشوراز نظر آماری بیشترین رواج را دارد ،پذیرفت .بنابراین چون تلفظ دقیق واژه ی سیاه وواژه های نظیر آن را نمی توانیم براساس ضبط مکتوب آن تعیین نماییم،ناچار آن راتابع تلفظ عادی مردم قرار داده وضبط (si yâh) را مسلم دانسته ایم.

  49. نکته مهم: در زبان شناسی پدیده ای داریم که به آن همگونی یا تجانس می گویند .یعنی گاهی تلفظ آواهایی که به هم نزدیک هستند مثل:(y-i-e)در اثر مجاورت روی محور همنشینی تغییر می کند .« ب زینت یا ب تأکید » رادر آغاز وجه امری یا التزامی بعضی ازافعالی مانند: « بِیا/be yâ/» و«بِیفت /be yoft/»و... در نظر بگیرید صدای /e/در اثر مجاورت با/y/تمایل به /i/می کندواین کلمه /bi-yâ/تلفظ می شود.چنانکه می دانیم تلفظ این جزﺀ پیشین افعال فارسی « ﺑِ /be/» است در حقیقت کلمه ی بیا از سه جزﺀتشکیل شده است ( ﺑِ /be/زینت + ی/y/صامت میانجی + آ /â/ماده ی فعل آمدن). بنابر این تلفظ صحیح آن چنین است: بِیا (be – yâ) نه بیا(bi –yâ). 3- یکی از نقش های مهمی که صامت ( ی /y/ ) ایفا می کند ،میانجی گری است ،جهت جلو گیری از التقای مصوت ها که به آن «صامت میانجی»می گویند. مثال ها: نَیامد← /na-y-âmad/خانه ی من←/xâne-y-e-man/تنهایی ←/tanhâ-y-i/ابروی یار←/abru-y-yâr/ماهیان←/mâhi-y-ân/تویی(توهستی)←/to-y-i/تابلوی دیواری←/tâblo-y-divâri/جلوی خانه←/jelo-y-xâne/

  50. 4- مصوت (ی/i/)به شکل پسوند در پایان کامه چند حالت دستوری دارد: مصدری، نسبت، نکره،وحدت .حال اگر درپایان کلمه ای بیاید که مختوم به مصوت (a-u-i)با شد ،قبل از آن یک صامت میانجی «ی/y/»می آید.مثال: چاره جو← چاره جویی آسیا ← آسیایی ماهرو← ماهرویی طوطی← طوطیی زیبا← زیبایی ماهی← ماهیی5- اگر درپایان کلمه ای بیاید که مختوم به مصوت (e)باشد، به شکل « ای »نوشته می شود.مثال : نامه ای میوه ای 6- اگر درپایان کلمه ای بیاید که مختوم به صامت(y) به شکل زیرنوشته می شود .مثال: نی ← نیی/ne yi/ پی← پیی/pe yi/ 7- صامت (ی /y/) هنگامی که به عنوان نشانه ی اضافه در پایان کامه های مختوم به ( /e/ﻪ-ﻩ) به شکل «ی» نوشته می شود ، نه به شکل همزه( ﮥ - ۀ ) .مثال : خانه ی بزرگ میوه ی رسیده8- (ی) در آخر برخی از کلمه های دخیل عربی (الف مقصوره )می باشد. مثال : موسی ، حتّی

More Related