1 / 11

طرح رویکرد تربیتی درس ادبیات فارسی نام درس: شگفتیهای آفرینش پایه :دوم راهنمایی

. طرح رویکرد تربیتی درس ادبیات فارسی نام درس: شگفتیهای آفرینش پایه :دوم راهنمایی به اهتمام: غلامرضا ایرانمنش استان:سیستان وبلوجستان شهرستان هیرمند دبیر:مدرسه راهنمایی شبانه روزی شهیدمحلاتی. به نزد آن که جانش در تجلی است همه عالم کتاب حق تعالی است.

Télécharger la présentation

طرح رویکرد تربیتی درس ادبیات فارسی نام درس: شگفتیهای آفرینش پایه :دوم راهنمایی

An Image/Link below is provided (as is) to download presentation Download Policy: Content on the Website is provided to you AS IS for your information and personal use and may not be sold / licensed / shared on other websites without getting consent from its author. Content is provided to you AS IS for your information and personal use only. Download presentation by click this link. While downloading, if for some reason you are not able to download a presentation, the publisher may have deleted the file from their server. During download, if you can't get a presentation, the file might be deleted by the publisher.

E N D

Presentation Transcript


  1. . • طرح رویکرد تربیتی درس ادبیات فارسی • نام درس: شگفتیهای آفرینش • پایه :دوم راهنمایی • به اهتمام: غلامرضا ایرانمنش • استان:سیستان وبلوجستان • شهرستان هیرمند • دبیر:مدرسه راهنمایی شبانه روزی شهیدمحلاتی

  2. به نزد آن که جانش در تجلی است همه عالم کتاب حق تعالی است. • دنیا خیلی بزرگه، اما با این همه بزرگی، خداوند آن را فقط در شش روز آفریده است. آسمان، زمین، دریاها، کوه ها، کرات و اجرام آسمانی، همه و همه در شش روز آفریده شد و خداوند از نور خود به تمام عالم تاباند. اما روز هفتم لحظه ای خداوند دید که هنوز عشقش به آفریده های خود کامل نشده و آن وقت آدم را آفرید و از روح خود در آن دمید تا عشقش را به مخلوقاتش کامل کرده باشد و بعد از فرشته ها خواست تا به مخلوق جدیدش سجده کنند. • این همه زیبایی و نعمت روی زمین و آسمان، همه هدیه هایی است از طرف خداوند برای مخلوقاتی که آفریده است. برای مخلوقاتی که از عشق خودش در آن ها دمیده و عاشق آن هاست. برای مخلوقاتی که عشق وجودی خدا را در خود درک می کنند و عاشق خالق خود هستند حتی اگر از این عشق غافل باشند. فصل بیداری

  3. . • فصل بهار که می آید آن قدر همه جا زیبا و سبز می شود که عشق را می توان در تمام موجودات عالم دید. شکوفه ها و برگ های ظریف درختان، صدای زیبای پرندگان، سایه های ملایم و آفتاب های لطیف، نسیم های بهاری و باران های رگباری همه و همه آن قدر زیبا و خواستنی هستند که آدم را یاد دوست داشتن می اندازند. • اگر بدانی که خداوند روی عرش به تمام این زیبایی ها عشق می ورزد، حتماً تو هم عاشق می شود، عاشق گل و پروانه، عاشق رود و سبزه، عاشق کوه و جنگل، عاشق آدم ها، آدم هایی که خداوند این همه زیبایی را برای آرامش و زندگی آن ها آفریده است. وقتی بدانی که دنیای به این بزرگی برای آرامش و گذران زندگی من و توست، آن وقت به خودت می بالی که چقدر مقام بزرگی داشته ای که خداوند این همه نعمت و زیبایی را آفریده تا من و تو آرامش داشته باشیم. • پس قدر خودت را بدان و عاشق خودت و دنیا و آدم های آن باش. به خاطر این همه عشق، مراقب خودت باش که این رابطه ی زیبای عاشقی به هم نخورد. مراقب باش تا قلبت آن قدر پاک و خالی از گناه باشد تا توان درک همه ی زیبایی های دنیا را داشته باشد. تو می توانی عاشق باشی و عاشق بمانی به شرط این که بتوانی زیبایی ها رو بشناسی و از آن ها لذت ببری. • قدر این همه زیبایی را بدان و قلبت را برای این همه زیبایی عاشق نگه دارد. بدان که اگر تو عاشق یکی از زیبایی های خلقت خداوندی، خدا به تو نظر داشته و عشق خدا در وجودت جاری شده. در این بهار زیبا به همه ی زیبایی ها و عشق های خداوند فکر کن و روح لطیف و پاکت را در آن ها شست و شو بده.

  4. طرح رویکرد تربیتی درس ادبیات فارسی • پایه:سوم راهنمایی • نام درس:مثل آیینه • به اهتمام:غلامرضا ایرانمنش

  5. . • پیامبر اسلام فرمودند: « المؤمِنُ مِرآهُ المؤمن؛ مؤمن آینه ی مؤمن است.» • آینه وسیله ای است که در زندگی روزمره چندین بار در برابر آن می ایستیم تا عیوب ظاهری خود را در آن ببینیم و در حد امکان ظاهر خود را اصلاح کنیم؛ بنابراین عیب نمایی ویژگی بارز آینه است. بر این اساس ویژگی های مشترک آینه و مؤمن را در پیام های این حدیث بررسی می کنیم. • 1- آینه عیب را بزرگ نمی کند. عیب مردم را بیش از آنچه هست نبینیم. • 2- آینه عیب را رو به رو می گویند نه پشت سر. عیب افراد را به خود آنان بگوییم، نه دیگران. • 3- آینه به دلیل صاف و صیقلی بودن عیب را می گوید. بر اساس صفا و صمیمیت از یکدیگر انتقاد کنیم. • 4- آینه عیب ما را به دیگران نشان نمی دهد. عیب دیگران را کتمان کنیم. • 5- آینه اگر عیبی را نشان داد آن را نمی شکند. انتقاد کننده را نشکنیم. • 6- آینه زمانی عیب را درست نشان می دهد که سالم باشد. انتقاد ما زمانی اثر دارد که خودمان معیوب نباشیم. • 7- آینه در کنار عیوب زیبایی ها را هم نشان می دهد. خوبی های دیگران را هم ببینیم.

  6. . • متل ها و مثل ها • پا را به اندازه ی گلیم خود دراز کن • وقتی می گویند: « پا را به اندازه گلیم خود دراز کن» بدین معنی است که همه افراد باید در جنبه های مختلف زندگی حد و حدود خود را بشناسند و نسبت به مسائل مختلف با نگرش صحیح و پختگی بیشتری رفتار کنند. البته منظور از جنبه های مختلف زندگی آن است که همه ما چه در زندگی فردی و چه در ارتباطات اجتماعی خویش لازم است حد و مرزها را بشناسیم. در واقع این ضرب المثل فقط در یک مورد خاص به کار نمی رود و در موارد مختلف و به جا، می توان از آن استفاده کرد. مثلاً در زندگی شخصی می توان به مسائل مالی و اقتصادی اشاره کرد. به این معنی که همه افراد در زندگی باید با توجه به داشته هایشان برنامه ریزی کنند و دست به عمل بزنند. در غیر این صورت زیاده خواهی و توقعات بیش از حد و عدم تعادل بین دخل و خرج باعث می شود که فرد در زندگی خود با مشکلات فراوانی رو به رو شود، چون نتوانسته بین میزان درآمد و مقدار مخارج زندگی تعادل و توازن برقرار کند، زیرا هیچ گونه برنامه ریزی صحیحی در این رابطه نداشته است. در این شرایط است که می گویند: « پا را به اندازه گلیم خود دراز کن».

  7. . • مورد دیگری که این ضرب المثل کاربرد دارد، در ارتباطات اجتماعی است. به این معنی که افراد باید در روابط اجتماعی خود با دیگران یک سری ملاحظات را در نظر بگیرند. یعنی در نحوه ی صحبت کردن و بیان شوخی های مختلف حد و مرز خود را بشناسند و از شوخی های نا به جا بپرهیزند، در غیر این صورت این ضرب المثل مصداق پیدا می کند و گفته می شود که فلان شخص پایش را از گلیمش درازتر کرده است. اما ببینیم پیشینه ی این ضرب المثل چیست؟

  8. . • بر اساس مطالعه ی کتب تاریخی گفته شده که روزی شاه عباس، پادشاه دوره ی صفویه، از راهی می گذشت که در همان لحظه درویشی را دید که بر روی گلیم خود خوابیده و چنان خود را جمع کرده که به اندازه ی گلیم خود درآمده است. شاه دستور داد تا یک مشت سکه به درویش بدهند. درویش که از این اتفاق بسیار خوشحال شده بود، شرح ماجرا را برای دوستان خود تعریف کرد. در میان جمع درویشی بود که به فکر افتاد تا او هم از انعام شاه نصیبی ببرد. به این امید سر راه شاه پوستی پهن کرد و به انتظار بازگشت شاه نشست. وقتی که شاه از دور پیدا شد، روی پوست خود خوابید و برای اینکه نظر شاه را جلب کند، هر یک از دست ها و پاهای خود را به طرفی دراز کرد به طوری که نصف بدنش روی زمین بود. در همین حال شاه به او رسید و او را دید. فرمان داد تا آن قسمت از دست و پای درویش را که از گلیم بیرون مانده بود، قطع کنند. یکی از نزدیکان شاه عباس پس از شنیدن سخن شاه از او پرسید:

  9. . • «شما در هنگام رفتن درویشی را دیدید که در این مکان خفته بود و به او انعام دادید اما در بازگشت درویش دیگری را خفته چه دیدید چنین دستوری دادید. چه سری در این کار است؟» شاه در جواب گفت: «درویش اولی پای خود را به اندازه گلیم خود دراز کرده بود اما درویش دومی پایش را از گلیمش درازتر کرده بود که این نشان دهنده ی زیاده خواهی او نیز می باشد.» از همان زمان این گفته ی شاه عباس دهان به دهان گشت و به عنوان ضرب المثلی درآمد که تا به امروز هم چنان در مواقعی که مصداق دارد بیان می شود.

More Related