280 likes | 494 Vues
به نام او پروژه زبان استاد : سرکار خانم شمشیر گر. God I have in my hands two boxes which God gave me to hold. He said put all your sorrows in the black one & all your joys in the gold.
E N D
به نام او پروژه زبان استاد : سرکار خانم شمشیر گر
God I have in my hands two boxes which God gave me to hold. He said put all your sorrows in the black one & all your joys in the gold. I obeyed his words & in the two boxes both my joys and sorrows. I stored, but though the gold because heavier each day the black was as light as before,withcuriacity. I opened the black & I saw in the buse a hole & showed it to God & wondered where my sorrows could be he smiled a geutelsmil & said : my child they are all here with me. Why the gold and black with a hole.? Ha said my child the gold is for your blessing to count.the black is for you to let it go..
Love is Wide Ocean that joins two shores عشق اقيانوس وسيعي است که دو ساحل رابه يکديگر پيوند مي دهد Life without love is none sense and goodness without Love is impossible زندگي بدون عشق بي معني است و خوبي بدون عشق غير ممکن Love is something silent, but it can be louder than anything When it talks عشق ساکت است اما اگر حرف بزند از هر صدايي بلند تر خواهد بود Love is when you find yourself spending every wish on him عشق آن است که همه خواسته ها را براي او آرزو کني
Love is flower that is made to bloom by two gardeners عشق گلي است که دو باغبان آن را مي پرورانند Love is like a flower which blossoms with trust عشق گلي است که در زمين اعتماد مي رويد Love is afraid of losing you عشق يعني ترس از دست دادن تو No matter what the question is love is the answer پاسخ عشق است سوال هر چه که باشد
When you have nothing left but love than forthe first time you become aware that love is enough وقتي هيچ چيز جز عشق نداشته باشيد آن وقت خواهيد فهميد که عشق براي همه چيز کافيست Love is the one thing that still stands when all else has fallen زماني که همه چيز افتاده است عشق آن چيزي است که بر پا مي ماند Love is like the air we breathe it may not always be seen,but it is always felt and used and we will die without it عشق مثل هوايي است که استشمام مي کنيم آن را نمي بينيم اما هميشه احساس و مصرفش مي کنيم و بدون ان خواهيم مرد Love is totally forgetting you to someone that is always Remembering you at all times عشق فراموش کردن خود در وجود کسي است که هميشه و در همه حال شما را به ياد دارد
Horse of a different color معني: يک موضوع ديگر، يک مطلب کاملاً متفاوت، وصله ناهمرنگ Eric likes to play jokes on his friends, but he makes sure that nobody is hurt by any of his pranks. A prank that hurts someone is a horse of a different color! Being playful is one thing, but hurting someone by one's prank is quite a different matter. اريک دوست دارد با دوستانش شوخي کند، اما مواظب است که کسي از شوخيهاي او ناراحت نشود. شوخياي که کسي را ناراحت کند يک موضوع کاملاً متفاوت است. شوخ بودن يک چيز است و آزردن ديگري با شوخي چيز ديگري است. Take it on the lamb معادل فارسي: در رفتن
Poor Rich has always had his problems with the police. When he found out that they were after him again, he had to take it on the lamb. In order to avoid being caught and thrown in jail, he was forced to flee in a great hurry. بيچاره ريچارد هميشه بـا پليس مشکل داشته. وقتي فهميـد که اونا دنبالش هستند، مجبـور شد در بره. براي اينکه گير نفته و تو زندون نيفته مجبور شد به سرعت فرار کنه. Cat got your tongue معادل فارسي: موش زبانت را خورده (خجالتی( What's the matter? Cat got your tongue? موضوع چيه؟ موش زبونت رو خورده؟(يعني چرا حرف نميزني)
Get in someone's hair معني: کسي را اذيت کردن - I know that the children get in your hair, but you should try not to let it upset you somuch. - Listen, Jim. I can't help it. The children bother me and make me very angry. - من ميدونم که بچهها اذيتت ميکنند، اما بايد سعي کني نذاري اين موضوع تو رو خيلي ناراحت کنه. - ببين جيم. من نميتونم کاريـش کنم. بچههـا منو اذيـت ميکنند و منو خيلي عصباني ميکنند. Jump down someone's throat معني: یقه کسی را گرفتن، با عصبانيت با کسي برخورد کردن You don't have to jump down my throat! I told you that I'd make it home around 11:50. I don't intend to be late! مجبور نيـستي اينقـدر با عصبانيت با من برخـورد کني! بهت گفتـم که حـول و حـوش سـاعت 11:50 برميگردم خونه. من قصد ندارم دير بيام!
Shoot off one's mouth معني: لاف زدن، غلو کردن Jim doesn't play tennis very much, but he's always shooting off his mouth about how good he is. Yet he's fooling nobody. Jim is somewhat of a braggart and everyone knows that he gives opinions without knowing all the facts and talks as if he knew everything about the game. جيم زياد تنيس بازي نميکنه، اما هميشه در مورد اينکه چقدر خوب بازي ميکنه غلو ميکنه. البته اون کسي رو دست نميندازه. جيم تا اندازهاي يک «لاف زن» هستش و همه ميدونند که بدون اينکه همه چيز رو بدونه ابراز عقيده ميکنه و طوري حرف ميزنه که انگار همه چيز رو درباره بازي ميدونه. Pull someone's leg معني: کسي را دست انداختن - Hey, Al, I was invited to be a judge for the contest.- Oh, really? You're pulling my leg! - هي، اَل، من براي داوري تو اون مسابقه انتخاب شدم.- واقعاً؟ تو داري من رو دست ميندازي!
Get off someone's back معني: دست از سر کسي برداشتن - Hey, John. I'm bored. Come on, let's go out and do something. - Sorry, I'm right in the middle of studying for a physics exam. I won't be able to make it tonight. - You've been studying for a long time. Why don't you take a break?- Get off my back! I can't go anywhere!- OK, I'll stop bothering you only if you promise to let me know the minute you're finished. - هي، جان. من خسته شدم. بيا بريم بيرون يه کاري بکنيم.- متأسفم، الآن دارم خودم رو براي يک امتحان فيزيک آماده ميکنم. امشب نميتونم بيام.- تو خيلي وقته که داري درس ميخوني. چرا يک کم استراحت نميکني؟- دست از سرم بردار! من هچ جا نميتونم بيام!- باشه، ديگه اذيتت نميکنم فقط به اين شرط که قول بدي هر موقع کارت تموم شد بهم بگي. People who live in glass houses shouldn't throw stones توضيح: وقتي کسي خودش هم مقصر است نبايد ديگران را سرزنش کند.
Janet has often criticized her friend, Lois for driving too fast, yet she herself has had her license suspended for exceeding the speed limit. Lois once tried to tell her that people who live in glass houses shouldn't throw stones, but it didn't do much good. Janet simply didn't accept the fact that she should not pass judgment on other people when she is just as bad as they are. جانت هميشه دوستش لوئيس را بخاطر اينکه با سرعت زياد رانندگي ميکند، سرزنش ميکند، درحاليکه خودش بخاطر سرعت غيرمجاز گواهينامهاش توقيف شده است. لوئيس يک دفعه سعي کرد به او بگويد که وقتي خودت هم مقصر هستي نبايد ديگران را سرزنش کني، اما اين زياد فايده نداشت. جانت اين حقيقت را قبول نکرد که نبايد در مورد ديگران حکم صادر کند وقتي که به اندازه آنها مقصر است. Fishy معني: عجيب، مشکوک When the security guard saw a light in the store, it seemed to him that there was something fishy going on. He called the central office and explained to his superior that he thought something strange and suspicious was occurring. وقتي نگهبان نوري را در مغازه مشاهده کرد، به نظرش رسيد که چيز مشکوکي در حال اتفاق بود. او با دفتر مرکزي تماس گرفت و به مافوقش گفت که به گمان او چيز عجيب و مشکوکي در حال وقوع بود.
Go to the dogs معني: مخروبه شدن Have you seen their house lately? It's really gone to the dogs. It's true that it has become run-down and in serious need of repair, but I'm sure that it can be fixed up to look like new. اخيراً خانه آنها را ديدهاي؟ آن واقعاً به مخروبه تبديل شده است. اين درست است که مخروبه شده است و به تعميرات اساسي نياز دارد، اما من مطمئنم که ميتواند (طوري) تعمير شود که نو به نظر برسد. All thumbs معادل فارسی: دست و پا چلفتی، بی دست و پا - Hey, Bea. Can you help me out? I don't seem to be able to button up the back of my dress.- Sure. Let's see if I can do it for you.- I guess I'm all thumbs because I'm so nervous. I'm already late for my date.- Well, I suppose that being so nervous would make you clumsy and awkward. But don't worry, I'm sure your date will wait. - هي،بی. ميتونی کمکم کنی؟ فکر نمیکنم بتونم دکمههای عقب لباسم رو ببندم.- البته. بزار ببينم ميتونم اين کار رو برات بکنم.- فکر کنم دست و پا چلفتی شدم آخه خيلي عصبی هستم. الآن برای قرار ملاقات ديرم شده.- خب، گمان کنم عصبی بودن تو رو اينقدر بيدست و پا میکنه. اما نگران نباش، مطمئنم که دوستت منتظر می مونه.
Not to have a leg to stand on توضيح: دليلي براي اثبات سخن خود نداشتن He won't have a leg to stand on unless he can prove that ... او دليلي براي اثبات گفته خود نخواهد داشت مگر اينکه بتواند ثابت کند که ... Without evidence, we don't have a leg to stand on. بدون مدرک ما هيچ دليلي براي اثبات گفته خود نداريم. Shake a Leg معني: شتاب کردن، عجله کردن - Mary, you always take such a long time to put on your makeup. Come on, shake a leg! - I'll be finished in a minute. Be patient. - You've got to hurry or else we won't arrive on time to see the last show. - مري، تو هميشه کلي طول ميکشه که خودت رو آرايش کني. بجنب ديگه!- تا يک دقيقه ديگه کارم تموم ميشه. صبر داشته باش.- بايد عجله کني، وگر نه براي ديدن آخرين نمايش به موقع نميرسيم.
Stick Out One's Neck معني: ريسک کردن، خطر کردن Why should I stick my neck out for them? چرا بايد خودم را به خاطر آنها به خطر بياندازم؟ Holy cow! توضيح: از اين اصطلاح بيشتر براي بيان احساساتي مانند غافلگيري يا عصبانيت استفاده ميشود. اين اصطلاح ميان نوجوانان بسيار شايع است. "Holy Cow!" she said as she saw his car after the horrible accident. او وقتي ماشينش را پس از آن تصادف وحشتناک ديد گفت: «خداي من!» Holy cow! How did she do that? خداي من! او چطور اين کار را کرد؟
بى خبرى , خوش خبرى No news is Best news شتر ديدى , نديدى You see nothing, You hear nothing عجله كار شيطان است Haste is from the Devil کاچى به از هيچىSomthing is better than nothing گذشتها گذشته Let bygones be bygones نوکه اومدبه بازار كهنه شد دل آزار Out with the old,in with the new هر فرازى را نشيبى است High places have their precipices هرکه ترسید مرد ,هركه نترسيد برد Nothing venture , nothing have همه کاره و هیچكاره Jack of all trades and master of none ارزان خرى , انبان خرىDont buy everything that is cheap آشپز كه دوتاشدآش يا شورميشه يا بينمك Too many cooks spoil the broth انگار آسمون به زمين افتاده It is not as if the sky is falling
اندكى جمال به از بسيارى مال Beauty opens locked doors آدم عجول كار را دوباره ميكنه Hasty work, Double work آدم دانا به نشتر نزند مشت A wise man avoids edged tools آدم ترسو هزار بار مى ميره Cowards die Many times Before Their Death كس نخاردپشت من جزناخن انگشت من you want a thing done,do it yourself آب رفته به جوى باز نمى گردد What is done can not be undone آب از سرش گذشته It is all up with him آب ريخته جمع شدنى نيست Dont cry over the spilled milk آب در كوزه و ما تشنه لبان ميگرديم we seek water in the sea آدم زنده زندگى مى خواد Live and let live آدم ترسو هزار بار مى ميره Cowards die Many times Before Their Death
“A burnt child dreads fire”مار گزيده از ريسمان سياه و سفيد ميترسه A bad experience or a bad horrifying incident may scar one’s attitude or thinking for a lifetime. “Where there is a will there is a way”خواستن توانستن است “He can who believes he can” When a person really wants to do something, he will find a way of doing it. “Empty vessels make the most noise”تبل تو خالي “Empty barrels make the most sound” Those people who have a little knowledge usually talk the most and make the greatest fuss “A barking dog seldom bites”صداي دهل از دور خوش است “They can do least who boast loudest” Those who make loud threats seldom carry them out so one should not take them seriously. They are not dangerous.
“An idle brain is the devil’s workshop”مغز بيكار لانه شيطان است One who has nothing to do or one who is lazy will be tempted to do many mischievous acts. “Curiosity killed the cat”فضول را بردند جهنم، هيزمش تر بود It is dangerous to be curious. It is said to someone to stop, him being too inquisitive. “When the cat is away the mice will play” چشم خورشيد چو پنهان شود شب پره بازيگر ميدان شود when law enforcers are not present, certain public members will take the opportunity to break the law. “Strike while the irons is hot”تا تنور داغ است،نان را بچسبان Make use of an opportunity immediately. Act while conditions are favorable.
“Charity begins at home” است چراغي كه به خانه فرض است ،به مسجد حرام A person’s first obligation should be to help the member of his own family before he can begin thinking of talking about helping others. “A watched pot never boils”دست انجام ميده در عمل، چشم ميترسه Concentration on a problem will not help solve it. “Nothing seek, nothing find” نابرده رنج گنج ميسر نميشود When you didn’t have tired for search something, obviously you can not take anything’s. “Desire has no rest”آرزوهاي انسان پايان ناپذير است Never desires of humans finished “Absence makes the heart fonder”دوري و دوستي “Men are best loved furthest off” “Friends agree best at a distance” “They are good that are away”
“Far from the age, far from the mind”از دل برود هر آنكه از ديده رود “Out of sight, out of mind” “Seldom seen, soon forgotten” “Beauty is in the eye of the beholder”زيبايي را ،از دريچه عاشق بنگر “The owl thinks her own young fairest”يا(علف به دهن بزي شيرين باشه) معني ضرب المثل به گويش همدان(جوجه تيغي مي گه از بچه من شل و نرمتر هست) “Appearances are deceptive”انسانها را از روي ظا هرنشناس “Fair face, fault heart” “Never judge from appearances” “A man is known by the company he keeps” “A man is known by his friends”آدم خوب را از رفيقش مي شناسند “Some times severity is better than gentleness”چوب استاد بهتر از مهر پدر
“Don’t go near water until you learn how to swim” بي گدار به آب زدن “Those who live in glass house should not throw stones” تو كه بر بام خود آينه داري چرا بر بام مردم مي زني سنگ يك سوزن به خود بزن،يك جوالدوز به مردم “The pot calls the kettle black” ديگ به ديگ مي گه روت سياه، سير به پياز مي گه بويت مي آ يد “Poverty is the mother of crime”فقر مادر جنايت است “Death is the black camel that kneel before every door” مرگ شتري است كه در خانه هر كسي خوابيده
جملات معلوم و مجهول جمله ي معلوم : جمله ي معلوم جمله اي است كه فاعل آن مشخص باشد . عل آن مشخص باشد . جمله ي مجهول : جمله ي مجهول جمله اي است كه فاعل آن ( كننده ي كار ) مشخص نيست . اينگونه جملات را هنگامي بكار مي بريم كه : 1- فاعل جمله مشخص نباشد . 2- فاعل از درجه ي اهميت كمي برخوردار باشد لذا گوينده از ذكر آن خودداري مي كند و يا اينكه فاعل را در آخر جمله ذكر مي كند . 3- مفعول و نوع عمل از اهميت ويژه اي برخوردار باشد .
طريقه مجهول كردن جملات معلوم براي تبديل جملات معلوم به مجهول مراحل زير را انجام مي دهيم : 1- مفعول جمله ي معلوم را به ابتداي جمله ي مجهول انتقال مي دهيم . 2- با توجه به زمان فعل جمله ي معلوم از يكي از افعال to be استفاده مي كنيم . تذكر1 : چنانچه فعل جمله ي معلوم حال ساده باشد از يكي از افعال am-are-is استفاده مي كنيـــم . چنانچه فعل جمله ي معلوم گذشته ساده باشد از يكي از افعال was-were استفاده مي كنيم . چنانچه فعل جمله ي معلوم آينده ساده باشد از فعل will be استفاده مي كنيم . چنانچه فعل جمله معلوم ماضي نقلي باشد از have/has been استفاده مي كنيم. چنانچه فعل جمله معلوم ماضي بعيد باشد از had been استفاده مي كنيم. چنانچه فعل جمله معلوم آينده قصدي باشد از am/is/are going to be استفاده مي كنيم. تذكر2 : فعل to be را متناسب با مفعول جمله ي مجهول بكار مي بريم . 3- اسم مفعول ( شكل سوم فعل ) فعل اصلي جمله ي معلوم را بعد از فعل to be در جمله ي مجــهول بكار مي بريم . 4- بقيه ي جمله ي معلوم را پس از اسم مفعول در جمله ي مجهول بازنويسي مي كنيم .
يادآوري : جملات معلومي را مي توان به مجهول تبديل كرد كه فعل آن متعددي بوده و پس آن مفعول بكار رفته باشد .بنابراين جملات معلومي كه فعل آن لازم باشد را نمي توان به مجهول تبديل كرد زيرا در اينگونه جملات مفعول وجود ندارد . بقيه ي جمله + مفعول + فعل اصلي + فاعل = جمله ي مـعلوم بقيه ي جمله + اسم مفعول + يكي از اشكال to be + مفعول = جمله ي مجهول تذكر : چنانچه مفعول در جمله ي معلوم بشكل ضمير مفعولي بكار رفته باشد هنگامي كه آنرا به ابتداي جمله ي مجهول منتقل مي كنيم مي بايست آنرا بشكل ضمير فاعلي مشابهش تبديل كنيم . me I us we you you you you him he them they her she it it
جمـــلات شرطي ( قسمت اول ) جملات شرطي جملاتي هستند كه انجام كاري را مشروط به انجام كار ديگري مي كنند . مانند " اگــــر درسبخواني ، قبول مي شوي " . بطوريكه در اين مثال ملاحظه مي شود قبول شدن مشـــــــروط به درس خواندن مي باشد . هر جمله شرطي از دو قسمت تشكيل مي شود . 1- قضيه ي شرطي 2- جواب شرط قضيه ي شرطي بخشي از جمله است كه همراه if بكار ميرود و مطلبي بطور مشـــروط در آن عنوان مي شود . جواب شرط بخشي از جمله ي شرطي است كه در پاسخ جمله ي شرطي ايراد مي شود . انواع جمـــــلات شرطي جملات شرطي به سه دسته تقسيم مي شوند : جملات شرطي دسته ي اول ( آينده ي ممكن ) جملات شرطي دسته ي دوم ( حال غير واقعي ) جملات شرطي دسته سوم ( گذشته ي غير ممكن )
جملات شرطي دسته ي اول ( آينده ي ممكن ) در اين دسته از جملات شرطي كه بر زمان حال و آينده دلالت دارند ، احتمال انجام و يا عدم انجام كار به يك اندازه ي مساوي است . در اين نوع از جملات شرطي قضيه شرطي با زمان حال ساده و جواب شرط با زمان آينده ساده ساخته مي شود . زمان آينده ي ساده , زمان حال ساده If If you go there , you will see him . تذكر1 : در جملات شرطي قضيه ي شرطي بوسيله ي كاما از جواب ( نتيجه ) شرط مجزا مي شود . تذكر2 : در جملات شرطي مي توان جاي دو قسمت را جابجا كرد يعني جواب ( نتيجه ) شرط را در اول جمله و قضيه ي شرطي را بعد از آن بكار برد كه در اين حالت به كاما نيازي نيست . زمان حال ساده if زمان آينده ي ساده You will see him if you go there . تذكر3 : در جملات شرطي دسته ي اول مي توان بجاي will از افعال ناقص can-may-should و … استفاده كرد . زير گزينه ي درست خط بكشيد . 1.If you don’t practice , you ……………. learn English. a.can b.won’t c.will d.may 2.If he ……………. hard , he will get a good mark . a.study b.studied c.studies d.will study
جملات شرطي دسته ي دوم ( حال غير واقعي ) در اين دسته از جملات شــرطي كه مجازأ بر زمان گذشته و واقعأ بر زمان حال و آينده دلالت دارند ، احتمال عدم وقوع فعل بيشتر از احتمال وقوع آن است . در اينگونه از جملات قضيه ي شرطي با زمان گذشته ي ســـــاده و جواب شــــــرط ( نتيجه ي شرط ) با زمـــــان آينده در گذشته ي ســــــاده ( شكل ساده ي فعل + would ) ساخته مي شود . زمان آينده در گذشته ي ساده , زمان گذشته ي ساده If If you went there , you would see him . تذكر1 : در جملات شـرطي دسته دوم مي توان بجاي would از افعال ناقص could-should-might نيز استفاده كرد . تذكر2 : در اين نوع از جملات شرطي نيز مي توان نتيجه ي شرط را در ابتداي جمله و قضيه ي شرطي را پس ار آن بكار برد كه در اين صورت نيازي به كاما نخواهد بود . زمان گذشته ي ساده if زمان آينده در گذشته ي ساده You would see him if you went there . تذكر3 : در جملات شرطي نوع دوم در قضيه ي شرطي فعل to be معمولأ براي تمام اشخاص were بكار مي رود . If I were a rich man , I could buy a new car . If he were you , he wouldn’t go there