1 / 38

بافت عصبی

با یاد پروردگار. بافت عصبی. دکتر ظهیری. بافت عصبی: شامل تمام سیستم عصبی بدن انواع سلول: 1-      نورون (سلول عصبی) 2-      نوروگلی (سلول گلیال یا پشتیبان) نورون: واحد آناتومیک و فیزیولوژیک دستگاه عصبی ویژگیها: تحریک پذیری، تولید ایمپالسهای عصبی، و انتقال ایمپالسها. اجزا:

ham
Télécharger la présentation

بافت عصبی

An Image/Link below is provided (as is) to download presentation Download Policy: Content on the Website is provided to you AS IS for your information and personal use and may not be sold / licensed / shared on other websites without getting consent from its author. Content is provided to you AS IS for your information and personal use only. Download presentation by click this link. While downloading, if for some reason you are not able to download a presentation, the publisher may have deleted the file from their server. During download, if you can't get a presentation, the file might be deleted by the publisher.

E N D

Presentation Transcript


  1. با یاد پروردگار بافت عصبی دکتر ظهیری

  2. بافت عصبی: شامل تمام سیستم عصبی بدن انواع سلول: 1-      نورون (سلول عصبی) 2-      نوروگلی (سلول گلیال یا پشتیبان) نورون: واحد آناتومیک و فیزیولوژیک دستگاه عصبی ویژگیها: تحریک پذیری، تولید ایمپالسهای عصبی، و انتقال ایمپالسها

  3. اجزا: 1-      جسم سلولی (پریکاریون) 2-      زائده آکسون 3-      زائده دندریت پریکاریون: حجیم ترین قسمت نورون، حاوی هسته و بیشتر ارگانلها، اندازه بسیار متغیر (150-4 میکرون)، اشکال متفاوت (زاویه دار، چند سطحی، هرمی)، هسته مدور و درشت و یوکروماتیک با هستک کاملا مشخص، سیتوپلاسم (نوروپلاسم) اسیدوفیل، وجود اجزای غیر زنده (مانند پیگمان لیپوفوشین، ملانین ،قطرات چربی، گرانولهای ترشحی اجسام نیسل: بازوفیل، تجمع ریبوزومهای آزاد

  4. انواع نورون (بر اساس زوائد پریکاریون): 1-      چند قطبی: دارای یک آکسون و چند دندریت (مانند نورونهای حرکتی) 2-      دو قطبی: دارای یک آکسون و یک دندریت (نورونهای حسی مخاط بویایی و نورونهای حسی گانگلیون عصب شنوایی) 3-      یک قطبی کاذب:تنها یک زائده از پریکاریون خارج می شود. ولی به یک آکسون و یک دندریت تقسیم می شود. (نورونهای حسی گانگلیون نخاعی)

  5. دندریت: از زوائد نورون محسوب می شود، معمولا بیش از یک عدد است، کوتاه و منشعب (بسیار بلند در نورونهای حسی، سلولهای پورکینژ در مخچه و سلولهای پیرامیدال در مغز)، دارای همه ارگانلها بجز دستگاه گلژی می باشد. به انشعابات ظریف و متعدد در انتها ختم می شود. وظیفه: گیرنده اصلی نورون (انتقال تحریکات دریافتی سایر نورونها یا سلولهای حساس به پریکاریون)

  6. آکسون: زائده منفرد و بلند (گاهی با انشعابات جانبی)، وظیفه: انتقال تحریک از پریکاریون به سایر نورونها یا سلولهای سایر بافتها نام دیگر آن: رشته عصبی (میلین دار یا بدون میلین) نکته: برخی سلولهای عصب فاقد آکسون می باشند. (آماکرین در چشم) نکته: گاهی آکسون کوتاهتر از دندریت است (سلولهای پورکینژ مخچه، پیرامیدال کورتکس مخ) آکسولما: غشای سیتوپلاسمی اطراف آکسون آکسوپلاسم: سیتوپلاسم درون آکسون (فاقد اجسام نیسل)

  7. غلاف میلین: غلاف لیپوپروتئینی است. بصورت لایه های متحدالمرکز، در اطراف اغلب آکسونها که حاصل پیچش غشای سیتوپلاسمی سلولهای شوان در اعصاب محیطی و سلولهای اولیگودندروسیت در اعصاب مرکزی می باشد.

  8. نحوه تشکیل غلاف میلین: نزدیک شدن سلولهای شوان یا اولیگودندروسیت به آکسون، در بر گرفتن آن بصورت نیم حلقوی، نزدیک شدن دو لبه نیم حلقه به هم، چسبیدن غشاو پیچش دور آکسون) غلاف شوان (نورولما): لایه ظریف در سطح خارجی غلاف میلین متشکل از هسته و سیتوپلاسم سلول شوان گره رانویه: نواحی فرو رفته در غلاف میلین، در حد فاصل دو سلول شوان قطعه ابتدایی( Initial segment): ناحیه بدون میلین آکسون در حد فاصل پریکاریون و نقطه شروع غلاف میلین

  9. رشته عصبی: انواع (بر حسب حضور یا فقدان غلاف میلین): 1-      میلین دار: قطور، انتقال سریع تحریک  2-      بدون میلین: نازک، انتقال کند تحریک

  10. انواع (بر اساس مسیرانتقال تحریک): 1-      آوران Afferent(حسی): منتقل کننده تحریکات از محیط به CNS 2-وابران Efferent(حرکتی): منتقل کننده تحریکات از CNS به محیط نکته: احاطه همه رشته های عصبی محیطی توسط غلاف شوان اندونوریوم: بافت همبند ظریف احاطه کننده رشته عصبی در اعصاب محیطی پری نوریوم: بافت همبند ضخیم احاطه کننده چندین رشته عصبی اپی نوریوم: بافت همبند ضخیمتر احاطه کننده چندین دسته عصبی، ایجاد تنه عصبی (عصب)

  11. سیناپس: محل تماس نورونها با یکدیگر یا با سلولهای سایر بافتها جهت انتقال تحریک انواع (بر حسب ساختارهای دو طرف): 2-      آکسوسوماتیک (آکسون با پریکاریون) 3-      آکسوآکسونیک 4-      اکسودندروتیک

  12. انواع: 1-      الکتریکی: انتقال تحریک از راه عبور یونها، عمدتا در CNS 2- شیمیایی: انتقال تحریک با ترشح نوروترانسمیتر (استیل کولین و نورآدرنالین و آدرنالین معمولترین در اعصاب محیطی)، اغلب در سیستم عصبی محیطی و مرکزی نحوه انتقال تحریک در سیناپسهای شیمیایی: 1-      ترشح نوروترانسمیتر از وزیکولهای سیناپسی در انتهای رشته پره سیناپسی 2-      اتصال نوروترانسمیتر ترشح شده به رسپتورهای غشای پست سیناپسی 3-      تغییر نفوذپذیری غشای پست سیناپسی نسبت به یونها، دپولاریزاسیون غشای پست سیناپسی و انتشار در طول رشته

  13. ترمیم عصب: نورون غیر قابل تقسیم می باشد. ولی گاهی تغییرات قابل برگشت در پریکاریون و آکسون رخ می دهد (تورم پریکاریون چند روز پس از قطع عصب، مهاجرت هسته به محیط پریکاریون و ناپدید شدن اجسام نیسل (کروماتولیز)، تخریب قسمت دیستال آکسون قطع شده (دژنرسانس والریان)، برداشت آکسون و میلین قطعه قطعه شده توسط ماکروفاژها در چند روز، تکثیر سلولهای شوان و پر کردن محل از بین رفته رشته عصبی ( ستون توپر سلولی به عنوان راهنما برای رشد ترمیمی آکسون) تخریب قسمت انتهایی از بخش پروگزیمال آکسون قطع شده (متصل به پریکاریون)، رشد ناحیه سالم و انشعاب به رشته های متعدد، ورود رشته ای به ستون سلولی حاصل از تکثیر شوان، ادامه رشد و رسیدن به ارگان عامل، دژنرسانس بقیه رشته ها نوروما: توده دردناک حاصل از رشته های تکثیر یافته قسمت پروگزیمال (در صورت فاصله زیاد بین قطعات پروگزیمال و دیستال)

  14. نوروگلی: سلولهای پشتیبان بافت عصبی عملکرد: تغذیه و فعالیت و حفظ نورونها دارای قدرت تقسیم برخلاف نورونها، تمایز در محل آسیب و تشکیل نوعی بافت جوشگاهی رنگ آمیزی معمولی: فقط هسته قابل مشاهده رنگ آمیزی اختصاصی (با املاح طلا و نقره): زوائد سلولها نیز قابل مشاهده

  15. انواع (بر حسب خصوصیات مورفولوژیک): 1-      آستروسیت 2-      اولیگودندروسیت 3-      میکروگلی آستروسیت: ستاره ای شکل، هسته کروی یا بیضوی، کمرنگ، زوائد سیتوپلاسمی زیاد دارای میکروتوبول و فیلامنتهای حد واسط (فیلامنتهای گلیال) جایگاه: در بین نورونها چسبیده به رگهای خونی یا نورونها (دخیل در تغذیه و مبادله مواد بین خون و نورونها) انواع: 1-      پروتوپلاسمیک: زوائد کوتاه و فراوان 2-      رشته ای: زوائد بلند و نازک، زوائد کمتر و هسته کوچکتر، عمدتا در ماده سفید اعصاب مرکزی

  16. اولیگودندروسیت: معادل سلولهای شوان اعصاب محیطی کوچکتر از آستروسیتها، هسته های کوچک و متراکم و زوائد کمتر جایگاه: ماده خاکستری و سفید وظیفه: سنتز غلاف میلین در اعصاب مرکزی (معادل سلولهای شوان اعصاب محیطی)، میلین سازی چندین رشته عصبی (توسط زوائد)

  17. سلول اپاندیمی: جایگاه: سطح داخلی کانال مرکزی نخاع، بطنهای مغزی و سطح شبکه کوروئید وظیفه: نقش در ترشح مایع مغزی نخاعی (CSF: Cerebro Spinal fluid) در روی شبکه کوروئید، کمک به حرکت CSF در جاهای دیگر CSF مایعی با ترکیبات مشابه به سرم خون)

  18. میکروگلی: کوچکتر از آستروسیت و اولیگودندروسیت هسته دوکی و تیره، زوائد کوتاه و منشعب و نامنظم جایگاه: ماده سفید و خاکستری وظیفه: فاگوسیت کردن

  19. دستگاه عصبی: اجزا: 1-      دستگاه عصبی مرکزی 2-      دستگاه عصبی محیطی دستگاه عصبی محیطی: اجزا: 1-      گانگلیونها 2-      اعصاب محیطی

  20. اعصاب محیطی: انواع: 1-      حسی (متشکل فقط از رشته های حسی): انواع سوماتیک و احشایی 2-      حرکتی (متشکل فقط از رشته های حرکتی، نورونهای چند قطبی، پریکاریون در شاخ آنتریور نخاع): انواع سوماتیک و احشایی اعصاب حرکتی سوماتیک: اعصاب حرکتی که عضلات مخطط را عصب می دهند، عمل ارادی اعصاب حرکتی احشایی (جزو دستگاه عصبی اتونوم یا خودکار): اعصاب حرکتی که عضلات صاف جدار احشا و سلولهای مترشحه را عصب می دهند، عمل غیرارادی اعصاب حسی سوماتیک: اعصاب حسی که تحریکات دریافتی از پوست و عضلات مخطط را به CNS منتقل می کند اعصاب حسی احشایی: اعصاب حسی که تحریکات دریافتی از احشا را به CNS منتقل می کنند (بدون آگاهی انسان، جزو دستگاه عصبی خودکار یا اتونوم)

  21. دستگاه عصبی مرکزی: بخشی از سیستم عصبی واقع در محفظه استخوانی (جمجمه و ستون مهره ها) شامل مغز و نخاع دارای دو ماده سفید و خاکستری ماده سفید: حاوی رشته های عصبی و سلولهای گلیال بیشتر رشته های میلین دار (علت سفید دیده شدن) آستروسیتها اکثرا نوع رشته ای ماده خاکستری: حاوی پریکاریونها و سلولهای گلیال آستروسیتها اکثرا نوع پروتوپلاسمیک

  22. نخاع: رابط بین مغز و سایر نقاط بدن (رساندن فرامین صادره از مغز به نقاط دیگر و رساندن پیامهای عصبی نواحی مختلف به مغز) بیضوی شکل در مقطع عرضی، ماده خاکستری در وسط و ماده سفید در اطراف، ماده خاکستری: به شکل H ، دارای دو شاخ دورسال و دو شاخ ونترال شاخ دورسال: ناحیه حسی، باریک و بلند، پریکاریونهای حسی مدور و کوچک شاخ ونترال: ناحیه حرکتی، پهن و کوتاه، پریکاریونهای حرکتی چند وجهی و بزرگ کانال اپاندیمی (مرکزی): مفروش توسط یک ردیف سلول اپاندیمی ماده سفید: دارای رشته های میلین دار و بدون میلین و سلولهای گلیال

  23. مخچه: وظیفه: کنترل حرکات عضلات مخطط، حفظ تعادل بدن و تون عضلانی ماده خاکستری محیطی (کورتکس) و ماده سفید مرکزی (برعکس نخاع) درخت زندگی: منظره درخت مانند مقاطع مخچه ناشی از چینهای متعدد کورتکس مخچه لایه های کورتکس (از خارج به داخل): 1-      مولکولر: محیطی ترین لایه، بلافاصله زیر نرم شامه، حاوی نورونهای با هسته بیضوی و مدور، کمرنگ در رنگ آمیزی 2-      سلولهای پورکینژ: یک ردیف سلول با فواصل منظم، پریکاریون بزرگ و گلابی شکل، 3-      گرانولر: تعداد زیاد سلولهای گرانولر فشرده به هم، بنظر متشکل فقط از هسته ها (بعلت پر رنگ بودن هسته ها و کمرنگ بودن سیتوپلاسم)

  24. مخ: مرکز تجزیه و تحلیل اطلاعات رسیده، یادگیری و خاطره ماده خاکستری محیطی (کورتکس) و ماده سفید مرکزی کورتکس: ضخامت 3-2 میلیمتر، دارای چین و شکنج برای افزایش سطح، لایه ها (از خارج به داخل): 1-      مولکولر (سلولهای افقی کاخال) 2-      گرانولر خارجی 3-      پیرامیدال خارجی 4-      گرانولر داخلی 5-      پیرامیدال داخلی (گانگلیونی): سلولهای بتز Betz(پیرامیدال بزرگ) 6-      مالتیفورم (مختلف الشکل)

  25. پرده های مغز و نخاع (از خارج به داخل): 1-      سخت شامه (پاکی مننژ) 2-      عنکبوتیه 3-      نرم شامه لپتومننژ: مجموع عنکبوتیه و نرم شامه فضای اپیدورال: فضای بین سخت شامه و پریوست استخوان (در نخاع)، حاوی شبکه وریدی و بافت همبند شل و بافت چربی فضای ساب دورال: فضای زیر سخت شامه فضای ساب آراکنوئید: فضاهای موجود بین ترابکولهای عنکبوتیه با نرم شامه، حاوی CSF، محل عبور رگهای خونی

  26. سد خونی- مغزیblood brain barrier: عوامل موثر در ایجاد: 1-      پیوسته بودن مویرگهای تغذیه کننده CNS 2-وجود اتصالات محکم بین سلولهای آندوتلیال 3-      کم بودن تعداد وزیکولهای حمل کننده در سلولهای آندوتلیال عروق مغزی 4-       حضور ضمائم سلولهای گلیال در اطراف مویرگها

  27. خسته نباشید

More Related